Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rang
U
زمان ماضی فعل ring
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the past tense
U
زمان ماضی ماضی مطلق
preterit
U
زمان ماضی
hung
U
زمان ماضی فعل
grew
U
زمان ماضی فعل grow
ran
U
زمان ماضی فعل run
tore
U
زمان ماضی فعل tear
flew
U
زمان ماضی فعل fly
felt
U
:زمان ماضی فعل feel
hove
U
زمان ماضی فعل heave
left
U
: زمان ماضی فعل leave
led
U
زمان ماضی فعل lead
ground
U
زمان ماضی فعل grind
bade
U
زمان ماضی فعل bid
had
U
زمان ماضی واسم مفعول فعل have
bad
U
زمان ماضی قدیمی فعل bid
aoristic
U
وابسته به زمان ماضی غیر معین
founds
U
زمان ماضی واسم فعول find
found
U
زمان ماضی واسم فعول find
should
U
زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
met
U
زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
fought
U
زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
present perfect
U
مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
multistation access unit
U
buH مرکزی برای اتصال کابلهای شبکه Token Ring
ieee
U
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
past
U
ماضی
knew
U
ماضی فعل Know
did not
U
ماضی منفی do
past or preterite d.
U
ماضی مطلق
the preterite tense
U
ماضی مطلق
perfect tense
U
ماضی قریب
perfect tense
U
ماضی کامل
past perfect tense
U
ماضی بعید
present perfect tense
U
ماضی قریب
present perfect tense
U
ماضی کامل
past perfect
U
ماضی بعید
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
aorist
U
ماضی غیر معین
leant
U
ماضی فعل lean
pluperfect
U
فعل ماضی بعید
preterit
U
وابسته بفعل ماضی
present progressive
U
ماضی قریب استمراری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
i wish you would go
U
بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
source
U
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
primary tenses
U
زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
early token release
U
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
perfect participle
U
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
perfect infinitive
U
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presents
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
present
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
were
U
گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی was
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
dates
U
زمان
times
U
زمان
date
U
زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
terming
U
زمان
thence
U
از ان زمان
termed
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
term
U
زمان
contemporaneous
U
هم زمان
away
U
از ان زمان
cycle time
U
زمان
stroking
U
زمان
stroked
U
زمان
stroke
U
زمان
whene'er
U
هر زمان
thitherto
U
تا ان زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
strokes
U
زمان
synchronous
U
هم زمان
yet
U
تا ان زمان
zeitgeist
U
زمان
time
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
clocks
U
زمان ها
time-consuming
U
زمان بر
period
U
زمان
periods
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
tempos
U
زمان
tempo
U
زمان
synchrone
U
هم زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
clock
U
زمان
timed
U
زمان
time-piece
U
زمان
timepiece
U
زمان
real time
U
زمان حقیقی
coking period
U
زمان کک سازی
coking time
U
زمان کک سازی
compilation time
U
زمان کامپایل
cycle time
U
زمان تناوب
turnaround time
U
زمان برگشت
cycle time
U
زمان سیکل
universal time
U
زمان عام
clocked
U
با سنجش زمان
contemporize
U
هم زمان کردن
cycle time
U
زمان دوره
clk
U
زمان سنج
past tense
U
زمان گذشته
civil time
U
زمان عرفی
chronoscope
U
زمان نما
transition time
U
زمان تحول
turnaround time
U
زمان گردش
cooling period
U
زمان انتظار
dead time
U
زمان گمگشته
cutting time
U
زمان برش
cutting time
U
زمان اصلی
whoopee
U
زمان خوشی
turn around time
U
زمان برگشت
decay time
U
زمان تباهی
lapsing
U
گذشت زمان
decay time
U
زمان اضمحلال
lapses
U
گذشت زمان
lapse
U
گذشت زمان
dead time
U
زمان مرده
transition time
U
زمان انتقال
correlation time
U
زمان همبستگی
connect time
U
زمان اتصال
word time
U
زمان کلمه
waiting time
U
زمان انتظار
zeitgeist
U
روح زمان
PR
U
زمان حال
association time
U
زمان تداعی
attack timing
U
زمان بندی تک
wait time
U
زمان انتظار
pt
U
زمان گذشته
time lags
U
زمان تاخیر
lost time
U
زمان گمگشته
return perion
U
زمان برگشت
acceleration time
U
زمان شتاب
allocated time
U
زمان نامی
access time
U
زمان دستیابی
activity time
U
زمان هر فعالیت
within resonable time
U
طی زمان معقول
adaptation time
U
زمان انطباق
add time
U
زمان افزایش
add time
U
زمان جمع
adverb of time
U
فرف زمان
all crash
U
زمان فوریت
base period
U
زمان مبنا
time lags
U
زمان مرده
time lag
U
زمان تاخیر
chromometer
U
زمان سنج
chronograph
U
زمان نگار
chronometer
U
زمان سنج
scheduling
U
زمان بندی
time of one's life
<idiom>
U
زمان عالی
yesterday
U
زمان گذشته
chronophobia
U
زمان هراسی
With passage of time .
U
با گذشت زمان
whenever
U
هر زمان که هرگاه
licensing hours
زمان مجاز
vicissitudes of time
U
انقلابات زمان
variable time
U
زمان متغیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com