Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
physiological time
U
زمان فیزیولوژیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
physiological
U
فیزیولوژیکی
physiological age
U
سن فیزیولوژیکی
physiological psychology
U
روانشناسی فیزیولوژیکی
physiological gradient
U
شیب فیزیولوژیکی
physiological zero
U
صفر فیزیولوژیکی
physiological limit
U
کران فیزیولوژیکی
physiological clock
U
ساعت فیزیولوژیکی
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
coriolis effect
U
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presents
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
synchronous
U
هم زمان
stroking
U
زمان
strokes
U
زمان
stroked
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
away
U
از ان زمان
stroke
U
زمان
cycle time
U
زمان
times
U
زمان
timed
U
زمان
yet
U
تا ان زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
synchrone
U
هم زمان
time consuming
U
زمان بر
contemporaneous
U
هم زمان
whene'er
U
هر زمان
time of blowing
U
زمان دم
clocks
U
زمان ها
timepiece
U
زمان
time-piece
U
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
clock
U
زمان
periods
U
زمان
thence
U
از ان زمان
time-consuming
U
زمان بر
tempo
U
زمان
tempos
U
زمان
terming
U
زمان
termed
U
زمان
term
U
زمان
period
U
زمان
date
U
زمان
time
U
زمان
dates
U
زمان
thitherto
U
تا ان زمان
zeitgeist
U
زمان
the past tense
U
زمان گذشته
sidereal time
U
زمان ستارههای
testing time
U
زمان ازمایش
the fullness of time
U
زمان کامل
in process of time
U
بمرور زمان
attack timing
U
زمان بندی تک
the secular bird
U
فرید زمان
hour meter
U
زمان شمار
idle time
U
زمان بی باری
the preterite tense
U
زمان گذشته
holding time
U
زمان نگهداری
association time
U
زمان تداعی
chromometer
U
زمان سنج
setup time
U
زمان برپایی
timeer
U
زمان سنج
chronometer
U
زمان سنج
clock
U
زمان سنج
time utility
U
استفاده از زمان
installation time
U
زمان نصب
chronograph
U
زمان نگار
time slice
U
قطعه زمان
clocks
U
زمان سنج
system time
U
زمان سیستم
input time
U
زمان اولیه
inoperative time
U
زمان کسرخدمت
time perception
U
ادراک زمان
incidentals time
U
زمان اتفاقی
solar time
U
زمان خورشیدی
contemporize
U
هم زمان کردن
time of disintegration
U
زمان انفجار
budget period
U
زمان بودجه
timing
U
زمان گیری
time dependent
U
وابسته به زمان
time interval
U
زمان طی شده
base period
U
زمان مبنا
time lapse
U
مرور زمان
time log
U
جدول زمان
standard time
U
زمان استانده
standard time
U
زمان رسمی
standby time
U
زمان جانشینی
incidentals time
U
زمان ضمنی
timing
U
زمان بندی
timing
U
زمان احتراق
executing
U
زمان اجرا
inactive time
U
زمان غیرفعال
inlet time
U
زمان ورود
execute
U
زمان اجرا
present tense
U
زمان حال
sidereal time
U
زمان نجومی
slack time
U
زمان سکون
idle period
U
زمان توقف
timing
U
زمان سنجی
blue moon
U
زمان دراز
executed
U
زمان اجرا
executes
U
زمان اجرا
statute of limitation
U
مرور زمان
access time
U
زمان دستیابی
peace time
U
زمان صلح
passtime
U
زمان گذارستون
kill time
U
زمان خطر
kill time
U
زمان کشندگی
orthogenesis
U
جبر زمان
lapse of time
U
مرور زمان
lapse time
U
زمان کاهش
nonsynchronous
U
ناهم زمان
latency
U
زمان بیکاری
scheduling
U
زمان بندی
peace time
U
در زمان صلح
acceleration time
U
زمان شتاب
preterit
U
زمان ماضی
preparation time
U
زمان تهیه
intravitam
U
در زمان زندگی
time lags
U
زمان مرده
real time
U
زمان حقیقی
past tense
U
زمان گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
period of concentration
U
زمان تمرکز
non productive time
U
زمان مرده
lead time
U
زمان پیشگیری
local time
U
زمان محلی
lost time
U
زمان مفقوده
time lags
U
زمان تاخیر
lost time
U
زمان گمگشته
loading time
U
زمان بارگیری
load time
U
زمان بارکردن
linkage time
U
زمان پیوند
time lag
U
زمان مرده
maintenance period
U
زمان تعمیرات
makeup time
U
زمان جبران
man and boy
U
از زمان بچگی
multiplication time
U
زمان ضرب
whenever
U
هر زمان که هرگاه
miscellaneous time
U
زمان متفرقه
microcycle
U
واحد زمان
mean time
U
زمان متوسط
leisure time
U
زمان اسودگی
maximum duration
U
زمان حداکثر
length of time
U
طول زمان
light load period
U
زمان بار کم
time lag
U
زمان تاخیر
production time
U
زمان تولید
prescription
U
مرور زمان
running time
U
زمان رانش
run time
U
زمان اجرا
adverb of time
U
فرف زمان
rise time
U
زمان خیز
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...