Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
resource leveling
U
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
water utilization project
U
پروژه بهره برداری از منابع اب
optimize
U
بهینه سازی
nonlinear optimization
U
بهینه سازی
optimization
U
بهینه سازی
optimality
U
بهینه سازی
optimizing compiler
U
کامپایلر بهینه سازی
suboptimization
U
بهینه سازی فرعی
linear optimization
U
بهینه سازی خطی
unconstrained optimization
U
بهینه سازی بدون محدودیت
unconstrained optimization
U
بهینه سازی بدون قید
renewable resources
U
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
activity time
U
زمان هر فعالیت
activity sampling
U
نمونه گیری از فعالیت
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
latest finish time
U
دیرترین زمان ختم یک فعالیت
early finish
U
زودترین زمان ختم یک فعالیت
biological half time
U
زمان فعالیت یک عامل میکروبی
early start
U
زودترین زمان شروع یک فعالیت
biological half time
U
زمان امکان فعالیت عامل میکربی
duration
U
براوردی از زمان لازم جهت انجام یک فعالیت
underutilization of labor
U
کم بهره گیری از کارگر
activation
U
کنش ور سازی ایجاد فعالیت
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
time utility
U
بهره گیری از شرایط زمانی
deprival
U
بی بهره سازی
divestiture
U
بی بهره سازی
divestment
U
بی بهره سازی
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
float gauging
U
اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
optimum code
U
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
shares
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
half life period
U
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
timming
U
زمان گیری
timing
U
زمان گیری
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
attack timing
U
زمان بندی تک
timing
U
زمان بندی
scheduling
U
زمان بندی
scheduling queue
U
صف زمان بندی
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
timed
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
times
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
time
U
اندازه گیری زمان یک عملیات
valve timing
U
زمان بندی سوپاپ
schedules
U
زمان بندی کردن
schedule
U
زمان بندی کردن
event scheduling
U
زمان بندی رویدادها
schedule
U
برنامه زمان بندی
scheduling algorithm
U
الگوریتم زمان بندی
dynamic scheduling
U
زمان بندی پویا
schedules
U
برنامه زمان بندی
project schedule
U
زمان بندی پروژه
non scheduled
U
زمان بندی نشده
time table
U
جدول زمان بندی
scheduled
U
برنامه زمان بندی
scheduled
U
زمان بندی کردن
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
coking period
U
زمان کک سازی
coking time
U
زمان کک سازی
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
schedules
U
برنامه زمان بندی فهرست
schedule maintenance
U
نگهداشت زمان بندی شده
scheduled
U
برنامه زمان بندی فهرست
schedule
U
برنامه زمان بندی فهرست
transmission
U
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
transmissions
U
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص
plaster of Paris
U
گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
Manchester coding
U
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
systematist
U
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
holds
U
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hazards
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hold
U
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
hazarding
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
geochronometry
U
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
speeding
U
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speeds
U
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speed
U
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
cull
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls
U
مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
pipeline
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
usury
U
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
isochronous network
U
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
kilo
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
Joshegan
U
جوشقان
[این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
times
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time
U
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
iceberg
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats
U
شناور شدن شناور بودن
icebergs
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated
U
شناور شدن شناور بودن
float
U
شناور شدن شناور بودن
throughput
U
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
synchronous
U
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
unpacking
U
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks
U
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack
U
حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
Windows Explorer
U
گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
gulls
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
crystals
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
optimum
U
بهینه
optimal
U
بهینه
optimum moisture
U
نم بهینه
optimized
U
بهینه
formulization
U
فرمول بندی فرمول سازی
pareto optimality
U
بهینه پاراتو
optimized code
U
برنامه بهینه
optimal distribution
U
توزیع بهینه
optimized
U
بهینه شده
optimum output
U
تولید بهینه
optimum speed
U
کندی بهینه
optimum temperature
U
دمای بهینه
optimize
U
بهینه ساختن
optimum value
U
مقدار بهینه
optimal performance
U
کارکرد بهینه
optimalization
U
بهینه کردن
optimal solution
U
راه حل بهینه
optimal level
U
سطح بهینه
reads
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
disk optimizer
U
بهینه ساز دیسک
optimm programming
U
برنامه نویسی بهینه
optimal recalculation
U
محاسبه مجدد بهینه
optimal planning
U
برنامه ریزی بهینه
optimum tree search
U
جستجوی بهینه درخت
optimum coding
U
برنامه نویسی بهینه
optimum programming
U
برنامه نویسی بهینه
force tabs
U
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
sources
U
منابع
resources
U
منابع
optimize
U
برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
scarce resources
U
منابع کمیاب
unused resources
U
منابع بیکار
revenue sources
U
منابع درامد
economic resources
U
منابع اقتصادی
allocation of resources
U
تخصیص منابع
allotments
U
منابع اختصاصی
military resources
U
منابع نظامی
allotment
U
منابع اختصاصی
overhead
U
منابع حاشیهای
natural resources
U
منابع طبیعی
control of resources
U
نظارت بر منابع
fixed resources
U
منابع ثابت
fixed inputs
U
منابع ثابت
control of resources
U
کنترل منابع
resource allocation
U
تخصیص منابع
complementary resources
U
منابع مکمل
resource deallocation
U
بازستانی منابع
resource endowment
U
منابع طبیعی
sources law
U
منابع حقوق
mean
U
منابع درامد
resource sharing
U
اشتراک در منابع
natural sources
U
منابع طبیعی
meanest
U
منابع درامد
human resources
U
منابع انسانی
meaner
U
منابع درامد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com