English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protective U زره حفافتی محافظت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
security countermeasures U اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
automatic reset circuit breaker U محافظت کننده مدر که باافزایش بیش از حد مجازمدار را قطع میکند
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
protective U حفافتی
protective barrier U سد حفافتی
protective deck U پل حفافتی نا
security countermeasures U پیشگیریهای حفافتی
mimetism U تقلید حفافتی
preventive measure U اندازه حفافتی
security files U فایلهای حفافتی
security program U برنامه حفافتی
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
shielding parameter U پارامتر حفافتی
rock facing U سنگریز حفافتی
guards U نرده حفافتی
preventive U ماده حفافتی
guarding U نرده حفافتی
shielding effect U اثر حفافتی
guard U نرده حفافتی
protective coloring U رنگینگی حفافتی
shielding constant U ثابت حفافتی
protective measure U اندازه حفافتی
protective equipment U تجهیزات حفافتی
protective fire U اتش حفافتی
protect bit U ذره حفافتی
protective ground U زمینه حفافتی
protective pitching U سنگریز حفافتی
security controls U کنترلهای حفافتی
protective cover U پوشش حفافتی
firepower umberella U چتر حفافتی اتش
pitching U فکافته سنگچین حفافتی
bed beaching U سنگ چین حفافتی کف
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
security council U شورای حفافتی یکان
protective earthing U زمین کردن حفافتی
safeguarding U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards U قفل حفافتی یا تامین دار
seapainter U طناب حفافتی قایق ناو
safeguard U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarded U قفل حفافتی یا تامین دار
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
cared U محافظت
preservation U محافظت
care U محافظت
cares U محافظت
protection U محافظت
conservation U محافظت
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
thermal protection U محافظت حرارتی
stickability U قابلیت محافظت
normal maintenance U محافظت عادی
protects U محافظت کردن
shield U محافظت کردن
preserve wood U محافظت چوب
copy protection U محافظت از کپی
guards U محافظت کردن
preservation U محافظت جلوگیری
guarding U محافظت کردن
guard U محافظت کردن
protect U محافظت کردن
protecting U محافظت کردن
shields U محافظت کردن
sheltered U محافظت کردن
sheltering U محافظت کردن
shelters U محافظت حمایت
sheltering U محافظت حمایت
shelter U محافظت حمایت
sheltered U محافظت حمایت
shelter U محافظت کردن
shelters U محافظت کردن
cared U محافظت کردن مراقبت
security U محافظت شده یا رمزدار
protected storage U حافظه محافظت شده
care U محافظت کردن مراقبت
protected storage U انباره محافظت شده
cares U محافظت کردن مراقبت
reserved words U کلمههای محافظت شده
The Physics of Radiation Protection U فیزیک محافظت از پرتو
Health physics U فیزیک محافظت از پرتو
to screen [from] U [با پرده] محافظت کردن [از]
right of self preservation U حق محافظت از سرحدات خود
protected passed pawn U پیاده رونده محافظت شده
parkas U نوعی کت برای محافظت از باد و باران
preserve U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving U حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
unprotected U که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
to screen one's eyes from the sun U از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
breaker U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
write protect U شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cassettes U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
cassette U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
optical U شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
fuse U وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
dou U [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
fused U وسیله محافظت الکتریکی حاوی قط عات کوچک آهنی که پس از عبور توان بالا از آن آب میشود
fibre optics U لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
privilege U ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
guard bit U یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
enhance U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhances U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced U عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
formats U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
format U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
guard U محافظت کردن نگهبانی کردن
guards U محافظت کردن نگهبانی کردن
keep U اداره کردن محافظت کردن
keeps U اداره کردن محافظت کردن
guarding U محافظت کردن نگهبانی کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com