Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lap
U
زانوی کسی وقتی که می نشینند
lapped
U
زانوی کسی وقتی که می نشینند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
knock knees
U
زانوی کج زانوی پیچ خورده
How many people live here ?
U
چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
peers of the realm
U
بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
literal
U
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
reversible elbow
U
زانوی 09 درجه
reducing elbow
U
زانوی کاهنده
knock kneed
U
دارای زانوی کج
reducing elbow
U
زانوی کاهشی
stifle bone
U
کاسه زانوی اسب
mallenders
U
اماس پشت زانوی اسب
malanders
U
اماس پشت زانوی اسب
weak knees
U
زانوی سست بی ثباتی بی عزمی
knuckles
U
قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان
knuckle
U
قوزک پا یا پس زانوی چهار پایان
hamstringing
U
زانوی کسیرا بریدن فلج کردن
hamstrings
U
زانوی کسیرا بریدن فلج کردن
hamstrung
U
زانوی کسیرا بریدن فلج کردن
hamstring
U
زانوی کسیرا بریدن فلج کردن
Dizlyk
U
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
grog
U
دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
ever since
U
از وقتی که
some time
U
یک وقتی
some time or other
U
یک وقتی
until
U
وقتی که
synchronism
U
هم وقتی
until
U
تا وقتی که
somewhen
U
در یک وقتی
there is a time for everything
U
هرکاری وقتی
since
U
از وقتی که چون که
it never rains but it pours
U
وقتی که می ایدپشت سر هم می اید
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
There is no time left .
U
دیگر وقتی نمانده
by comparison
U
وقتی مقایسه می شوند
on request
U
وقتی که درخواست بشود
associated document
U
وقتی فایل را انتخاب می کنید
i shudder to think
U
میلرزم وقتی بفکر می افتم
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
associated file
U
وقتی فایل را انتخاب می کنید
do not go in an u. hour
U
وقتی که ساعت بداست نروید
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
token
U
یادگاری
[وقتی که کسی خداحافظی می کند]
When the dust settles.
U
وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
duopoly
U
وقتی که فروشندگان کالایی فقط دو نفرباشند
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
U
وقتی که موقعیت وخیم می شود
[اصطلاح]
It was only when she rang up
[called]
that I realized it.
U
تازه وقتی که او
[زن]
زنگ زد من متوجه شدم.
demanded
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
if
[when]
it comes to the crunch
<idiom>
U
وقتی که اجبارا باید تصمیم گرفت
[اصطلاح]
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
pitch
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
When the shit hits the fan.
<idiom>
U
وقتی که گند کاردر آمد.
[اصطلاح رکیک ]
souvenir
U
یادگاری
[وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
paper fed
U
که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
Please face me when I'm talking to you.
U
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
pitches
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
false
U
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
anti-
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
in a pinch
<idiom>
U
بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
To see her
[The sight of her]
gives me a pang in my heart.
U
وقتی که او
[زن]
را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
It makes me sick just thinking about it!
U
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
to blow hot and cold
U
وقتی باکسی گرم گرفتن ووقتی سرد شدن
packages
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
up time
U
زمان بین وقتی که وسیله کار میکند و خطا ندارد.
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
packaged
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
fault
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
speeches
U
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
speech
U
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
faults
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
switches
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
peach and straddle
U
وقتی حریف از پشت بغل کرده پای او را از وسط پا می گیریم
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
demand
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
packs
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
Thank God!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
background
U
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
times
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
Thank goodness!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
stables
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
demands
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
good riddance
<idiom>
U
وقتی چیزی را از دست بدهی وبخاطرش خیلی خوشحال باشی
backgrounds
U
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
time
U
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
demanded
U
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
He was utterly devastated when his wife left him.
U
وقتی که زنش او
[مرد]
را ترک کرد روحش خرد و افسرده شد.
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
joint denial
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
circular
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
for next loop
U
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
inflationary gap
U
وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
NOR function =
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
circulars
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
equivalence
U
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
actions
U
وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action
U
وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
opens
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
opened
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
open
U
کد تابع که وقتی دستور فراخوان اعمال شد در حافظه کپی شده است
key
ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
permanent
U
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
halted
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
permanent
U
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
notepads
U
بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
notepad
U
بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
cases
U
دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
halts
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
scrolls
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
forms
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
interrupts
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
scroll
U
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
interrupting
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
delayed penalty
U
چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
overscan
U
از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
halt
U
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
case
U
دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
form
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
interrupt
U
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
repetitive strain injury
U
دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
pipelines
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
autos
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto
U
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
pre
U
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
pre-
U
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
repetitive stress injury
U
دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
quiescent
U
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
non volatile
U
رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود
When we get this project off the ground we can relax.
U
وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
NOT function
U
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
plug
U
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
pipeline
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
plugs
U
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
plugging
U
قطعهای که با سیستم دیگر کار میکند وقتی به آن وصل شود توسط اتصال یا کابل
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
AUTOEXEC.BAT
U
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
hermaphroditus
U
پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
righted
U
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
right
U
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righting
U
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
log
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
case
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
cases
U
تابع جستجویی که وقتی جواب میدهد که کلمه جستجو و حالت حروف آن تط ابق داشته باشتد
logic
U
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
stacked
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
searched
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
DPA
U
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
searches
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
buffering
U
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
timeout
U
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
faults
U
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
print
U
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
fault
U
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
U
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
printed
U
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
prints
U
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
electronic
U
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
faulted
U
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
cycle
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycles
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled
U
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
holds
U
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
U
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
hold
U
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com