English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shuttle U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttles U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reusable U قابل استفاده مجدد
reusable program U برنامه قابل استفاده مجدد
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
workings U فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
working U فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
workspace U فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
resalable U قابل فروش مجدد
densities U حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
density U حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
central U فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
reproducible U قابل تولید مجدد تجدید پذیر
Gothick U [استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم] [معماری]
bay U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
air portable U قابل حمل با هواپیما
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
comparable U قابل مقایسه مانند کردنی
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
low resolution graphics U توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
design landing weight U حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
exploitable U قابل استفاده
practicals U قابل استفاده
allowable U قابل استفاده
usable <adj.> U قابل استفاده
handier U قابل استفاده
serviceable <adj.> U قابل استفاده
profitable U قابل استفاده
operational U قابل استفاده
fit for use U قابل استفاده
handy <adj.> U قابل استفاده
handiest U قابل استفاده
practical <adj.> U قابل استفاده
applicable <adj.> U قابل استفاده
advantageous <adj.> U قابل استفاده
beneficial <adj.> U قابل استفاده
expedient <adj.> U قابل استفاده
handy [useful] <adj.> U قابل استفاده
helpful <adj.> U قابل استفاده
utile [archaic] [useful] <adj.> U قابل استفاده
practicable <adj.> U قابل استفاده
purposeful <adj.> U قابل استفاده
purpose-built <adj.> U قابل استفاده
serviceable U قابل استفاده
purposive <adj.> U قابل استفاده
applicatory <adj.> U قابل استفاده
proper <adj.> U قابل استفاده
utilitarian [useful] <adj.> U قابل استفاده
functional <adj.> U قابل استفاده
suitable <adj.> U قابل استفاده
useful <adj.> U قابل استفاده
utilisable [British] <adj.> U قابل استفاده
utilizable <adj.> U قابل استفاده
convenient <adj.> U قابل استفاده
appropriate [for an occasion] <adj.> U قابل استفاده
valuable <adj.> U قابل استفاده
space ship U کشتی فضایی سفینه فضایی
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
serviceableness U قابل استفاده بودن
available U قابل استفاده سودمند
credit available U اعتبار قابل استفاده
commonable U قابل استفاده عموم
utilizable U قابل استفاده مصرف
cumber U غیر قابل استفاده
inoperable U غیر قابل استفاده
instrumental U مفید قابل استفاده
operatives U قابل استفاده موثر
operative U قابل استفاده موثر
fleet in being U ناوگان قابل استفاده
handy U بسهولت قابل استفاده
out of commission U غیر قابل استفاده
handier U بسهولت قابل استفاده
handiest U بسهولت قابل استفاده
garbage U سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
microsoft U واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
ARQ U قابل استفاده در برخی مودم ها
unavailable water U رطوبت غیر قابل استفاده
unserviceable U وسایل غیر قابل استفاده
waterlog U غیر قابل استفاده شدن
useable U قابل استفاده مصرف کردنی
available payload U بازده قابل استفاده وسیله
usable U قابل استفاده مصرف کردنی
operational U قابل استفاده مربوط به عملیات
readied U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readying U که منتظر است تا قابل استفاده شود
ready U که منتظر است تا قابل استفاده شود
readies U که منتظر است تا قابل استفاده شود
through the green U منطقه قابل استفاده در بازی گلف
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
unix U یک سیستم عاملی که براحتی قابل استفاده است
user programmable terminal U ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
acceptance credit U اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
portable U که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
texture mapping U 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
common U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
single U ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
function U مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
commoners U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments U حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
functions U مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
chargeable U مین نیرو و پس از بین رفتن آن قابل استفاده است
environment U حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
ends U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
end U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
commonest U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
functioned U مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
ended U کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
commoners U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
sounds U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
soundest U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
sounded U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
commonest U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
sound U تبدیل صوت آنالوگ به دیجیتال که قابل استفاده در کامپیوتر شود
common U سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
share U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
shared U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
i/o U که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
shares U پوشه فایل ها روی دیسک درایوکامپیوتر محلی که قابل استفاده
cryogenic materials U مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
critical path analysis U منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
sectors U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sectors U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
high U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highest U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highs U اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
apl U زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
dial in modem U مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
vehicles U رسانگر
vehicle U رسانگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
worded U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
word U موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
pads U سکوی پرتاب رسانگر
platform U رسانگر حامل گیرنده
pad U سکوی پرتاب رسانگر
darting U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
platforms U رسانگر حامل گیرنده
dart U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
darted U رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
faulted U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
basics U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com