Perdic | راه رفتن بجلو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	ap koobi seogi U	راه رفتن بجلو

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	head way U	بجلو
	onward U	بجلو
	propels U	بجلو راندن
	propel U	بجلو راندن
	propelled U	بجلو راندن
	prefrontal U	بجلو مغز
	inclining U	خمیدگی بجلو و پایین
	Keep moving! U	بجلو برو [بروید] !
	slide chasse U	حرکت با یک پا بجلو و فشار
	ap joo choom U	ایستادن اسب سواری بجلو
	ap dellyo chagi U	ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
	go long U	تلاش درپاس طولانی بجلو
	antrorse U	خمیده بجلو یا متمایل ببالا
	rocket propulsion U	حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
	scull U	حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
	sculled U	حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
	sculls U	حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
	sidestep traverse U	صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
	Move along, please! [in a crowd] U	لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
	jump-starts U	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
	jump start U	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
	jump-start U	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
	jump-starting U	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
	french heel U	پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
	jack knife U	خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
	jump-started U	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
	lunging U	حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
	lunges U	حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
	scull U	حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
	skull U	حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
	balestra U	پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
	sculled U	حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
	sculls U	حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
	front drop U	پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
	skulls U	حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
	quarterback sneak U	حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
	lunged U	حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
	lunge U	حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
	shoot the duck U	حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
	set forward U	جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
	pussyfoot U	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
	goose step U	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
	hitch and go U	نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
	you have no option but to go U	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
	cradles U	نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
	cradled U	نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
	cradle U	نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
	goofy foot U	موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
	telemark U	پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
	mazurka U	پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
	mouch U	راه رفتن دولادولاراه رفتن
	frontal U	وابسته به پیشانی وابسته بجلو
	trotting U	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
	trotted U	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
	trots U	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
	trot U	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
	skulls U	حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
	skull U	حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
	paraded U	سان رفتن رژه رفتن محل سان
	parading U	سان رفتن رژه رفتن محل سان
	parades U	سان رفتن رژه رفتن محل سان
	parade U	سان رفتن رژه رفتن محل سان
	abstract U	کش رفتن
	crawls U	رفتن
	to go to the bottom U	ته رفتن
	bleneh U	پس رفتن
	to foot it U	رفتن
	retire U	پس رفتن
	to go to mess U	رفتن
	retires U	پس رفتن
	to run off U	در رفتن
	to skirt along the coast U	رفتن
	to sleep fast U	رفتن
	to get away U	رفتن
	to take to ones heels U	در رفتن
	betake U	رفتن
	break loose U	در رفتن
	sink U	ته رفتن
	to flow over U	سر رفتن
	departure U	رفتن
	departures U	رفتن
	to make ones getaway U	در رفتن
	to hang back U	پس رفتن
	crawl U	رفتن
	to pair off U	رفتن
	snip U	کش رفتن
	snipped U	کش رفتن
	snipping U	کش رفتن
	to fly off U	در رفتن
	crawled U	رفتن
	to break loose U	در رفتن
	shrink U	اب رفتن
	fribble U	ور رفتن
	to go back ward U	پس رفتن
	puttering U	ور رفتن
	puttered U	ور رفتن
	putter U	ور رفتن
	snitched U	کش رفتن
	to go backward U	پس رفتن
	receding U	پس رفتن
	short-changing U	کش رفتن
	short-changes U	کش رفتن
	short-changed U	کش رفتن
	short-change U	کش رفتن
	recedes U	پس رفتن
	receded U	پس رفتن
	recede U	پس رفتن
	snitching U	کش رفتن
	putters U	ور رفتن
	to whisk away or off U	رفتن
	retract U	تو رفتن
	abstracting U	کش رفتن
	abstracts U	کش رفتن
	to go bang U	در رفتن
	shrinking U	اب رفتن
	shrinks U	اب رفتن
	pilfer U	کش رفتن
	to get one's monkey up U	از جا در رفتن
	to get over U	رفتن از
	pilfered U	کش رفتن
	pilfering U	کش رفتن
	pilfers U	کش رفتن
	snitch U	کش رفتن
	snitches U	کش رفتن
	glom on to U	کش رفتن
	niggles U	ور رفتن
	regressed U	پس رفتن
	twiddling U	ور رفتن
	twiddles U	ور رفتن
	twiddled U	ور رفتن
	twiddle U	ور رفتن
	meddles U	ور رفتن
	meddled U	ور رفتن
	meddle U	ور رفتن
	retrograde U	پس رفتن
	snook U	کش رفتن
	swipe U	کش رفتن
	swiped U	کش رفتن
	swiping U	کش رفتن
	go U	رفتن
	jauk U	ور رفتن
	goes U	رفتن
	to peter out U	پس رفتن
	pullback U	پس رفتن
	mog U	رفتن
	nim U	کش رفتن
	retracts U	تو رفتن
	retracting U	تو رفتن
	retracted U	تو رفتن
	admit U	رفتن
	admits U	رفتن
	admitting U	رفتن
	make off U	در رفتن
	regressing U	پس رفتن
	regresses U	پس رفتن
	regress U	پس رفتن
	To go U	رفتن
	niggled U	ور رفتن
	to fall short U	کم رفتن
	to d.deep in to U	فر رفتن در
	gang U	رفتن
	gangs U	رفتن
	to do out of U	کش رفتن
	hedge U	در رفتن
	filches U	کش رفتن
	go off U	در رفتن
	fall into a rage U	از جا در رفتن
	to fall away U	رفتن
	filch U	کش رفتن
	filched U	کش رفتن
	filching U	کش رفتن
	to fall away U	پس رفتن
	hedged U	در رفتن
	go over U	به ان سو رفتن
	hedges U	در رفتن
	going U	رفتن
	sinks U	ته رفتن
	hang around U	ور رفتن
	to boil over U	سر رفتن
	to do a guy U	در رفتن
	niggle U	ور رفتن
	come along U	جلو رفتن
	cr U	سر سطر رفتن
	go down U	پایین رفتن
	emaciate U	تحلیل رفتن
	ease nature U	سر قدم رفتن
	deambulation U	راه رفتن
	to ease nature U	سر قدم رفتن
	to make he U	پیش رفتن
	march past U	رژه رفتن
	on the point of going U	در شرف رفتن
	pass in review U	رژه رفتن
	to march forth U	پیش رفتن
	dogtrot U	یورتمه رفتن
	drop off U	بخواب رفتن
	die down U	تحلیل رفتن
	make way U	پیش رفتن
	go for a walk U	گردش رفتن
	run to waste U	هرز رفتن
	he hasno notion of going U	سر رفتن ندارد