English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excess stock U ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
overhead U کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
build-up U جمع کردن ذخایر
build up U جمع کردن ذخایر
build-ups U جمع کردن ذخایر
rich text format U روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
to become a necessity U لزوم پیدا کردن
superaddition U بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superadd U بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
outstay U بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
stores U ذخایر
ordnance U ذخایر
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
war reserves U ذخایر جنگی
keeping U ذخایر یکانها
beach reserves U ذخایر ساحلی
bulk stock U ذخایر قوال
financial inventory U ذخایر پولی
supply reserves U ذخایر امادی
bank reserves U ذخایر بانکی
field stockade U ذخایر صحرایی
claimant stock U ذخایر امانی
unit reserves U ذخایر یکانی
financial inventory U ذخایر مالی
initial reserves U ذخایر اولیه
legal reserves U ذخایر قانونی
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
resources U منابع اماد ذخایر
replenished U تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishing U تجدیدو ذخایر و انبارها
replenish U تجدیدو ذخایر و انبارها
filler point U نقطه تکمیل ذخایر
replenishes U تجدیدو ذخایر و انبارها
overcharge U اضافی هزینه کردن
overcharged U اضافی هزینه کردن
overcharges U اضافی هزینه کردن
overcharging U اضافی هزینه کردن
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
overcharged U قیمت اضافی غلو کردن
overcharge U قیمت اضافی غلو کردن
overcharges U قیمت اضافی غلو کردن
overcharging U قیمت اضافی غلو کردن
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
crop end saw U اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
stock U ذخیره ذخیره کردن
storage U ذخیره کردن ذخیره
stocked U ذخیره ذخیره کردن
stockage U ذخیره کردن ذخیره
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
exigencies U لزوم
exigency U لزوم
occasions U لزوم
requisteness U لزوم
irrevocability U لزوم
occasioning U لزوم
requisiteness U لزوم
need U لزوم
occasion U لزوم
occasioned U لزوم
necessity U لزوم
needed U لزوم
needfulness U لزوم
needing U لزوم
on occasion U هنگام لزوم
supplying U موجودی لزوم
unnecessarily U بیش از حد لزوم
inherence U لزوم ذاتی
if necessary U در صورت لزوم
supply U موجودی لزوم
inherence or rency U لزوم ذاتی
inhesion U لزوم ذاتی
inherency U لزوم ذاتی
incumbency U وفیفه لزوم
needlessness U عدم لزوم
unnecessary U بیش از حد لزوم
needs U بر حسب لزوم
too U بیش از حد لزوم
supplied U موجودی لزوم
interior label U برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volumes U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
supererogatory U زائد بیش از حد لزوم
overcompensation U جبران بیش از حد لزوم
overdoses U داروی بیش از حد لزوم
overdose U داروی بیش از حد لزوم
permanent U فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
highs U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mail box U فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
highest U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailboxes U فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailbox U فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
long game U بازی با لزوم ضربههای طولانی
overstuff U بیش ازحد لزوم انباشتن
reservoir U سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoirs U سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
squelch circuit U یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
hypertrophy U بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
ceremonialism U اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
fatter U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fattest U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
fat U ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
read U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
soft U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
reads U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softer U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
bubble memory U روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
referee in case of need U داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
tyrannicide U اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
to lay up U ذخیره کردن
stashing U ذخیره کردن
stashes U ذخیره کردن
lay in U ذخیره کردن
to lay in U ذخیره کردن
storage U ذخیره کردن
stash U ذخیره کردن
reserving U ذخیره کردن
condensing U ذخیره کردن
saved U ذخیره کردن
condense U ذخیره کردن
stashed U ذخیره کردن
condenses U ذخیره کردن
saves U ذخیره کردن
stocked U ذخیره کردن
lay away <idiom> U ذخیره کردن
supplied U ذخیره کردن
store U ذخیره کردن
reserves U ذخیره کردن
supply U ذخیره کردن
reservedness U ذخیره کردن
stock U ذخیره کردن
reserve U ذخیره کردن
save U ذخیره کردن
supplying U ذخیره کردن
storing U ذخیره کردن
macbinary U سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
stock piling U ذخیره کردن در انبار
put-down U ذخیره کردن فرونشاندن
hoards U احتکار ذخیره کردن
loads U ذخیره گذاری کردن
put down U ذخیره کردن فرونشاندن
put-downs U ذخیره کردن فرونشاندن
hoarded U احتکار ذخیره کردن
load U ذخیره گذاری کردن
hoard U احتکار ذخیره کردن
replenishment U پر کردن روغن ذخیره
dynamically U حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic U حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
RLL encoding U روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo U روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
deposits U ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
reserves U ذخیره کردن اختصاص دادن
reserve U ذخیره کردن اختصاص دادن
deposit U ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
lay-bys U ذخیره کردن ابراه عریض
lay by U ذخیره کردن ابراه عریض
reserving U ذخیره کردن اختصاص دادن
lay-by U ذخیره کردن ابراه عریض
hoardings U ذخیره کردن پول درخانه
hoarding U ذخیره کردن پول درخانه
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
constitutionalism U اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
downloadable U نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
databank U 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
registering U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
fish out U تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com