English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
re echo U دوباره منعکس شدن
elastic behavior U حرکت ارتجاعی
remount U برگشتن دوباره سوار کردن
remounts U برگشتن دوباره سوار کردن
remounting U برگشتن دوباره سوار کردن
remounted U برگشتن دوباره سوار کردن
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
brunch U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
immobilizing U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
immobilised U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
immobilising U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilize U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizes U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilises U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
immobilized U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilized U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilised U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizes U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizing U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilize U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
circulating U چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
reactionaries U ارتجاعی
reactionary U ارتجاعی
elastic U ارتجاعی
reactionist U ارتجاعی
resillient U ارتجاعی
elastic limit U حد ارتجاعی
elasticity U ارتجاعی
limit of elasticity U حد ارتجاعی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
baffled U منعکس
baffling U منعکس
baffle U منعکس
baffles U منعکس
reflected U منعکس
yield strength U تاب ارتجاعی
elastic behavior U رفتار ارتجاعی
elastic properties U خواص ارتجاعی
elastic buffer U میانگیر ارتجاعی
elastic modulus U ضریب ارتجاعی
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی
elasticity U قابلیت ارتجاعی
elastic design U طرح ارتجاعی
resiliency U حالت ارتجاعی
tonicity U نیروی ارتجاعی
elastic buckling U کمانش ارتجاعی
elastic limit U مرز ارتجاعی
elastic stability U پایداری ارتجاعی
elastic limit U حد بر جهندگی حد ارتجاعی
elastic restraint U گیرداری ارتجاعی
recessive U ارتجاعی بازگشتی
inelastic U غیر ارتجاعی
resilience U حالت ارتجاعی
elastic equilibrium U تعادل ارتجاعی
ring with U منعکس کردن
reflector U منعکس کننده
reflecting U منعکس شدن
images U منعکس کردن
reflect U منعکس شدن
reflects U منعکس شدن
reactive U منعکس شونده
resound U منعکس کردن
resounded U منعکس کردن
resounds U منعکس کردن
image U منعکس کردن
reflectors U منعکس کننده
shear modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی برشی
modulus of elasticity in shear U ضریب ارتجاعی برشی
delayed elastic response U واکنش ارتجاعی تاخیری
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
rebounds U دارای قوه ارتجاعی
rebounding U دارای قوه ارتجاعی
non linerly elastic U ارتجاعی غیر خطی
one track U فاقد قوه ارتجاعی
rebounded U دارای قوه ارتجاعی
inelastic U بدون قوه ارتجاعی
rebound U دارای قوه ارتجاعی
elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
baffling U صفحه منعکس کننده
baffle U صفحه منعکس کننده
barrel reflector U منعکس کننده لوله
reflectional U بازتابنده منعکس سازنده
baffles U صفحه منعکس کننده
indirect lighting U نور منعکس شده
abat voix U منعکس کننده صدا
reecho U دوبار منعکس شدن
reflective U بازتابنده منعکس سازنده
reflectively U بطور منعکس شونده
baffled U صفحه منعکس کننده
elastic strain U تغییر شکل نسبی ارتجاعی
spring U حالت ارتجاعی فنر پریدن
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
springs U حالت ارتجاعی فنر پریدن
tangent modules theory U تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
instantaneous elastic deformation U تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
reflected binary code U رمز دودویی منعکس شده
relucent U منعکس کننده نور متشعشع
beam on elastic supports U تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
periscope U منعکس کننده نور دریچه دید
deep scattering layer U لایههای منعکس کننده عمق دریا
catoptric U وابسته به ایینه ونور منعکس شده
thermocline U لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
mirrored U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror U دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
periscopes U منعکس کننده نور دریچه دید
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
barrel reflector U منعکس کننده وضع داخل لوله
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera lucida U [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
mechanical percentage U حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
regurgitating U برگشتن
to put back U برگشتن
get back <idiom> U برگشتن
returns U برگشتن
to come back U برگشتن
recrudesce U برگشتن
repullulate U برگشتن
returning U برگشتن
regurgitates U برگشتن
on the way back U در برگشتن
deviated U برگشتن
deviating U برگشتن
deviate U برگشتن
abjeure U برگشتن از
come back U برگشتن
roll around <idiom> U برگشتن
reoccurrence U برگشتن
regurgitate U برگشتن
regurgitated U برگشتن
retroflex U برگشتن
regorge U برگشتن
to turn turtle U برگشتن
reverts U برگشتن
reverses U برگشتن
resile U برگشتن
go back U برگشتن
reverted U برگشتن
deviates U برگشتن
backslide U برگشتن
reverting U برگشتن
reversed U برگشتن
reverse U برگشتن
revert U برگشتن
reversing U برگشتن
hark back U برگشتن
chare U برگشتن
double back <idiom> U برگشتن
to go back U برگشتن
return U برگشتن
sheer U برگشتن
lapse vi U برگشتن
returned U برگشتن
reoccurring U برگشتن
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
remigrate U از مهاجرت برگشتن
till his return U تا موقع برگشتن او
introspect U بخود برگشتن
capsize U برگشتن قایق
swindles U ورق برگشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com