Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
baffler
U
دست پاچه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foot
U
پاچه
trotter
U
پاچه
trotters
U
پاچه
leg
U
پا پاچه
legs
U
پا پاچه
forelegs
U
پاچه جلو
gamb
U
پاچه جلو
gambe
U
پاچه جلو
neat'sfoot
U
پاچه گاو
foreleg
U
پاچه جلو
legs
U
پاچه شلوار
leg
U
پاچه شلوار
pettitoes
U
پاچه خوک
panic-stricken
U
دست پاچه
sheep's feet
U
پاچه گوسفند
double hammer-beam
U
تیر پاچه بند
disconcerted
U
دست پاچه کردن
disconcerts
U
دست پاچه کردن
stumping
U
دست پاچه شدن
stumps
U
دست پاچه شدن
bash
U
دست پاچه نمودن
bashes
U
دست پاچه نمودن
bashing
U
دست پاچه نمودن
double hammer-beam
U
دستک پاچه بند
bashed
U
دست پاچه نمودن
disconcert
U
دست پاچه کردن
stumped
U
دست پاچه شدن
overwhelmed
U
دست پاچه کردن
neat'sfoot oil
U
روغن پاچه گاو
stump
U
دست پاچه شدن
sheep foot roller
U
غلطک پاچه بزی
keep cold
U
دست پاچه نشدن
keep one's hair on
U
دست پاچه نشدن
hasty
U
دست پاچه تند
keep one's head
U
دست پاچه نشدن
overwhelm
U
دست پاچه کردن
incommode
U
دست پاچه کردن
to keep cold
U
دست پاچه نشدن
tampering
U
غلطک پاچه بزی
to keep one's hair on
U
دست پاچه نشدن
flustration
U
دست پاچه سازی
to keep ones he
U
دست پاچه نشدن
embarrasses
U
دست پاچه کردن
to put out of countenance
U
دست پاچه کردن
to lose one's nerves
U
دست پاچه شدن
to keep ones hair on
U
دست پاچه نشدن
To lose onehead . To get into a panic.
U
دست پاچه شدن
embarrass
U
دست پاچه کردن
confuse
U
دست پاچه کردن
overwhelms
U
دست پاچه کردن
lose one's head
<idiom>
U
دست پاچه شدن
to get excited
U
دست پاچه شدن
confuses
U
دست پاچه کردن
panic stricken
U
دست پاچه بی جهت سراسیمه
panic struck
U
دست پاچه بی جهت سراسیمه
haste makes waste
U
ادم دست پاچه که کارادوبارمیکند
hammer beam
U
تیر یا دستک پاچه بند
confused
U
سر در گم دست پاچه مات و مبهوت
have egg on one's face
<idiom>
U
خجالت ودست پاچه شدن
abash
U
خجالت دادن دست پاچه نمودن
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
blunders
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundering
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
to overload someone
[with something]
U
کسی را
[با چیزی بیش از ظرفیت آن شخص]
دست پاچه کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
flusters
U
دست پاچه کردن عصبانی کردن
flustering
U
دست پاچه کردن عصبانی کردن
fluster
U
دست پاچه کردن عصبانی کردن
flustered
U
دست پاچه کردن عصبانی کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers
U
کننده
commulator
U
یک سو کننده
fluxing oil
U
اب کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
bender
U
خم کننده
solvent
U
اب کننده
benders
U
خم کننده
ear-splitting
U
کر کننده
solvents
U
اب کننده
doer
U
کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
thinner
U
کم کننده
tracker
U
پی کننده
renunciant
U
کننده
renunciant
U
رد کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com