English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air water jetting U دستگاه پرتاب اب و هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
shove U پرتاب
hurls U پرتاب
hurl U پرتاب
tosses U پرتاب
shoves U پرتاب
throws U پرتاب
hurled U پرتاب
tossed U پرتاب
toss U پرتاب
shy U پرتاب
shyer U پرتاب
tossing U پرتاب
shyest U پرتاب
shoved U پرتاب
shying U پرتاب
throwing U پرتاب
shied U پرتاب
shoving U پرتاب
shies U پرتاب
pitch U پرتاب
launching U پرتاب
launches U پرتاب
launched U پرتاب
jet U پرتاب
launch U پرتاب
jaculation U پرتاب
jetting U پرتاب
jets U پرتاب
jetted U پرتاب
put U پرتاب
puts U پرتاب
putting U پرتاب
detrusion U پرتاب
pitches U پرتاب
throw U پرتاب
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
shoving U پرتاب شدن
let fly U پرتاب کردن
launcher U پرتاب کننده
foin U پرتاب کردن
throwing the hammer U پرتاب چکش
forward cast U پرتاب نخ ماهیگیری
throwing the javelin U پرتاب نیزه
jaculate U پرتاب کردن
delivery U پرتاب توپ
foul line U خط پرتاب ازاد
delivery U پرتاب گلوله
javelin throw U پرتاب نیزه
lunger U پرتاب کننده
deliveries U پرتاب توپ
launching angle U زاویه پرتاب
deliveries U پرتاب گلوله
launching site U محل پرتاب
launcher U سکوی پرتاب
chuck U پرتاب توپ
free throw U پرتاب ازاد
projection U پرتاب طرح
fires U پرتاب راکت
fired U پرتاب راکت
fire U پرتاب راکت
pelts U پرتاب کردن
pelted U پرتاب کردن
pelt U پرتاب کردن
paradrop U پرتاب با چتر
torpedo launch U پرتاب اژدر
flings U افکندن پرتاب
fling U افکندن پرتاب
shove U پرتاب شدن
shoved U پرتاب شدن
chuck U پرتاب نادرست
chucked U پرتاب توپ
chucked U پرتاب نادرست
chucks U پرتاب توپ
chucks U پرتاب نادرست
pounce U پرتاب استامپ
pounced U پرتاب استامپ
pounces U پرتاب استامپ
pouncing U پرتاب استامپ
unsling U پرتاب کردن
hammer throw U پرتاب چکش
shoves U پرتاب شدن
upthrow U پرتاب ببالا
flinging U افکندن پرتاب
projections U پرتاب طرح
project U پرتاب کردن
projected U پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن
referee throw U پرتاب داور
jettisoning U پرتاب کردن
rocketry U فن پرتاب موشک
jettisoned U پرتاب کردن
aerial delivery U پرتاب هوایی
jettison U پرتاب کردن
tilts U شتاب پرتاب
tilted U شتاب پرتاب
projects U پرتاب کردن
tilt U شتاب پرتاب
throwing apparatus U لوازم پرتاب
pitches U پرتاب کردن
pitch U پرتاب کردن
putting U پرتاب وزنه
puts U پرتاب وزنه
caster U پرتاب کننده
put U پرتاب وزنه
charity line U خط پرتاب ازاد
over U 6 یا 8 پرتاب توپ
over- U 6 یا 8 پرتاب توپ
slung U پرتاب شده
sharity stripe U خط پرتاب ازاد
charity shot U پرتاب ازاد
shoots U پرتاب کردن
bowshot U تیر پرتاب
base ejection U پرتاب شونده از ته
discus throw U پرتاب دیسک
airball U پرتاب خطا
conversion U پرتاب ازاد
throw-in U پرتاب اوت
propellant charge U خرج پرتاب
throw-ins U پرتاب اوت
skeet U پرتاب کردن
propelling charge U خرج پرتاب
small ball U پرتاب بی حالت
propellants U خرج پرتاب
arm thrust U پرتاب دست
propellant U خرج پرتاب
conversions U پرتاب ازاد
weight throw U پرتاب وزنه
thrusts U پرتاب کردن
thrusting U پرتاب کردن
threw U پرتاب کرد
hot hand U پرتاب موفق
shot put U پرتاب وزنه
throw in U پرتاب اوت
discus throwing U پرتاب دیسک
thrust U پرتاب کردن
air extraction U پرتاب بار
sling U زنجیردار پرتاب کردن
ink ject printer U چاپگر با پرتاب مرکب
extraction zone U منطقه پرتاب بار
slinging U زنجیردار پرتاب کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com