Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
governor
U
دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governors
U
دستگاه فرمان خودکار گاورنور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
synchroreceiver
U
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
power steering
U
فرمان خودکار
automatic machine
U
دستگاه خودکار
automatic
U
دستگاه خودکار
robots
U
دستگاه خودکار
robot
U
دستگاه خودکار
automatics
U
دستگاه خودکار
controllers
U
دستگاه فرمان
controller
U
دستگاه فرمان
automatic controller
U
دستگاه فرمان
automatic drilling machine
U
دستگاه درل خودکار
industrial robot
U
دستگاه خودکار صنعتی
automatic welding machine
U
دستگاه جوشکاری خودکار
ground controled approach
U
دستگاه تقرب خودکار
automatic boring machine
U
دستگاه درل خودکار
automatic milling machine
U
دستگاه فرز خودکار
four spindle automatic machine
U
دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic sawing machine
U
دستگاه اره خودکار
automatic punching machine
U
دستگاه منگنه خودکار
automatic screw machine
U
دستگاه پیچ خودکار
automation
U
دستگاه تنظیم خودکار
fully automatic machine
U
دستگاه تماما"خودکار
eyelesi
U
دستگاه کنترل خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine
U
دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
autonomic
U
منسوب به دستگاه عصبی خودکار
ground controled approach
U
دستگاه فرود خودکار هواپیما
automatic forming machine
U
دستگاه قالب بندی خودکار
automatic bar machine
U
دستگاه میله دار خودکار
sampling servo
U
دستگاه نمونه گیری خودکار
semimagnetic controller
U
دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
full magnetic controller
U
دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
automatic pilots
U
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilot
U
دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
double click
U
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
mach trim compensator
U
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
automates
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
U
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
card
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
transponder
U
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
cards
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
transpondor
U
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
automatic error correction
U
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
automatic check
U
کنترل خودکار بررسی خودکار
automatics
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic
U
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun
U
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
automatic pilot
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
U
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
aided tracking
U
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss
U
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automaticity
U
خودکار
unmanned
U
خودکار
unattended
U
خودکار
automatous
U
خودکار
automotive
U
خودکار
self-starters
U
خودکار
self-starter
U
خودکار
preset
U
خودکار
pen
U
خودکار
ballpens
U
خودکار ها
auyomated
U
خودکار
automatics
U
خودکار
mechnical
U
خودکار
autonomic
U
خودکار
automatic pipet
U
پی پت خودکار
self acting
U
خودکار
ballpoints
U
خودکار ها
ballpoint pens
U
خودکار ها
ball pens
U
خودکار ها
automatic
U
خودکار
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
rudder bar
U
فرمان
controlling
U
فرمان
for
U
فرمان FOR
sanctions
U
فرمان
institute
U
فرمان
controls
U
فرمان
rescript
U
فرمان
drives
U
فرمان
drive
U
فرمان
commandment
U
فرمان
commandments
U
فرمان
Rd
U
فرمان RD
control
U
فرمان
instituted
U
فرمان
precepts
U
فرمان
commissioning
U
فرمان
if
U
فرمان IF
commission
U
فرمان
ordinances
U
فرمان
charters
U
فرمان
chartering
U
فرمان
chartered
U
فرمان
charter
U
فرمان
handlebar
U
فرمان
insubordinate
U
نا فرمان
precept
U
فرمان
institutes
U
فرمان
instituting
U
فرمان
sanctioning
U
فرمان
sanctioned
U
فرمان
sanction
U
فرمان
MD
U
فرمان D
MDs
U
فرمان D
steering
U
فرمان
commissions
U
فرمان
ordinance
U
فرمان
ship will adjust
U
فرمان
command
U
فرمان
handle bar
U
فرمان
by order of
U
فرمان
firman
U
فرمان
chdir
U
فرمان CD
edicts
U
فرمان
edict
U
فرمان
word
U
فرمان
worded
U
فرمان
commanded
U
فرمان
commands
U
فرمان
hest
U
فرمان
ordinace
U
فرمان
mkdir
U
فرمان D
indocile
U
نا فرمان
at my command
U
به فرمان من
decreed
U
فرمان
pipes
U
فرمان
bugle call
U
فرمان
mark time
U
فرمان در جا
decrees
U
فرمان
decreeing
U
فرمان
assize
U
فرمان
decree
U
فرمان
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com