English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
automation U دستگاه تنظیم خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
Other Matches
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
automatic regulation U تنظیم خودکار
automatic timing advance U تنظیم کننده خودکار
self focus U تنظیم تمرکز خودکار
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
gated automatic gain control U تنظیم بهره با کلید خودکار
keyed automatic gain control U تنظیم بهره با کلید خودکار
robot U دستگاه خودکار
automatic machine U دستگاه خودکار
robots U دستگاه خودکار
automatic U دستگاه خودکار
automatics U دستگاه خودکار
autokerning U کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
automatic kerning U کاهش [و تنظیم ] خودکار فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
automatic punching machine U دستگاه منگنه خودکار
automatic drilling machine U دستگاه درل خودکار
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
ground controled approach U دستگاه تقرب خودکار
automatic sawing machine U دستگاه اره خودکار
four spindle automatic machine U دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
automatic screw machine U دستگاه پیچ خودکار
automatic boring machine U دستگاه درل خودکار
automatic welding machine U دستگاه جوشکاری خودکار
automatic milling machine U دستگاه فرز خودکار
fully automatic machine U دستگاه تماما"خودکار
automatic bar machine U دستگاه میله دار خودکار
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
eight spindle automatic machine U دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
automatic forming machine U دستگاه قالب بندی خودکار
eyelesi U دستگاه کنترل خودکار هواپیما
sampling servo U دستگاه نمونه گیری خودکار
governors U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
governor U دستگاه فرمان خودکار گاورنور
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
automatic pilot U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilots U دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powering U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
zero U تنظیم دقیق دستگاه
zeroes U تنظیم دقیق دستگاه
zeros U تنظیم دقیق دستگاه
damping U تنظیم کار دستگاه
thermoregulator U دستگاه تنظیم حرارت
power pack U دستگاه تنظیم برق
altitude fine adjustment دستگاه تنظیم دقیق
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
preselection U تنظیم از قبل [دستگاه سازی]
pantograph U دستگاه رسام قابل تنظیم
pacemakers U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
pacemaker U دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
trim for take off U سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
autonomic U خودکار
auyomated U خودکار
ballpoints U خودکار ها
mechnical U خودکار
ballpoint pens U خودکار ها
automaticity U خودکار
automatous U خودکار
automotive U خودکار
ballpens U خودکار ها
ball pens U خودکار ها
preset U خودکار
self-starter U خودکار
automatic U خودکار
self-starters U خودکار
unmanned U خودکار
automatic pipet U پی پت خودکار
pen U خودکار
unattended U خودکار
automatics U خودکار
self acting U خودکار
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
auyomated U خودکار شده
self loading U پرشونده خودکار
automates U خودکار کردن
self destroying U منفجرشونده خودکار
automating U خودکار کردن
semiautomatic U نیمه خودکار
autotrace U اثر خودکار
coach screw U پیچ خودکار
self test U ازمایش خودکار
ball point pen U قلم خودکار
semi automatic U نیم خودکار
automatically U بطور خودکار
automatic balance U ترازوی خودکار
automated U خودکار کردن
auto starter U استارت خودکار
automatic control U کنترل خودکار
automatic controller U مراقب خودکار
automatic cutout U قطع خودکار
automatic door switch U کلید خودکار در
door switch U کلید خودکار در
automatic drop U اتصال خودکار
automatic fire U اتش خودکار
automatic fire U تیراندازی خودکار
automatic flasher U چشمکزن خودکار
sub-machine guns U تیربار خودکار
sub-machine gun U تیربار خودکار
automatic focusing U تمرکز خودکار
automatic computer U کامپیوتر خودکار
automatic circuit breaker U مدارشکن خودکار
autofeather U فدر خودکار
autogenous welding U جوشکاری خودکار
automated office U دفتر خودکار
automatic aiming U تعقیب خودکار
automatic tracking U تعقیب خودکار
autotrack U تعقیب خودکار
automatic bass compensation U بمرسان خودکار
automatic behavior U رفتار خودکار
automatic buret U بورت خودکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com