English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
order U دستور دادن سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
order U سفارش دادن دستور دادن
Other Matches
order U دستور سفارش
indents U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
send away for U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
order U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
to book something U چیزی را سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
engages U از پیش سفارش دادن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
order U سفارش دادن کالا یا جنس
order U سفارش دادن تنظیم کردن
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
directed U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructing U دستور دادن اموزش دادن
instruct U دستور دادن اموزش دادن
direct U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructs U دستور دادن اموزش دادن
directs U دستور دادن دستورالعمل دادن
instructed U دستور دادن اموزش دادن
dictate U دستور دادن
intuit U دستور دادن
to give instractions U دستور دادن
intuited U دستور دادن
dictating U دستور دادن
intuiting U دستور دادن
dictates U دستور دادن
intuits U دستور دادن
dictated U دستور دادن
dictate U دستور دادن
directed U : دستور دادن
order U دستور دادن
direct U : دستور دادن
directs U : دستور دادن
cry havoc U دستور غارت دادن
to orders dinner U دستور ناهار دادن
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
to put any one up to something U کسی را در کاری دستور دادن
recalls U دستور تجمع قوا دادن
recall U دستور تجمع قوا دادن
recalled U دستور تجمع قوا دادن
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
commented U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commenting U ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
extracting U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracts U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extracted U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract U دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
enjoinment U سفارش
order U سفارش
reference U سفارش
indent U سفارش
indenting U سفارش
indents U سفارش
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
factory order U سفارش ساخت
order format U قالب سفارش
order for goods U سفارش کالا
purchase order U سفارش خرید
asking and ordering U درخواست و سفارش
acknowledgement of order تایید سفارش
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
processing of the order U انجام سفارش
outwork U سفارش به بیرون
conditional order U سفارش مشروط
letter of recommendation U سفارش نامه
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
commendation U سفارش تقدیر
enjoin U سفارش کردن به
engaged U سفارش شده
enjoined U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
blanket order U سفارش کلی
modification order U سفارش اصلاحی
trial order U سفارش ازمایشی
back order U سفارش معوق
ordering U سفارش دهی
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
outwork U سفارش به خارج از شرکت
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
indent U سفارش رسیده از خارج
indents U سفارش رسیده از خارج
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
indenting U سفارش رسیده از خارج
indent U سفارش درخواست کردن
reorder point U نقطه سفارش مجدد
order processing time U زمان انجام سفارش
reorder level U سطح سفارش مجدد
lead time U زمان انجام سفارش
ordered U سفارش داده شده
order processing time U مدت انجام سفارش
order time U زمان سفارش کالا
custom-made U سفارش داده شده
custom made U سفارش داده شده
dispatch order U سفارش حمل سریع
re order U سفارش دوم باره
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
indents U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
open indent U سفارش خرید باز
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com