English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
Other Matches
things in possession U اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
reputed owner U مالک اعتباری
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
keeping house U در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
at the owner's risk U با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
pure interest U سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
tenant by sufference U مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
rehabilitation U اعاده اعتبار تاجرورشکسته
solids U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid U رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
equitable estate U در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
reports U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
dragrope U طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
fall back U توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
apanage U امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
curtesy U در CL اموالی راگویند که در صورت فوت زوجه
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
waifs U اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
reads U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
discredited U بی اعتباری
unreliability U بی اعتباری
discredits U بی اعتباری
relative U اعتباری
nominal U اعتباری
discredit U بی اعتباری
discrediting U بی اعتباری
nullity U بی اعتباری
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
discreditable U شایسته بی اعتباری
disparagement U توهین بی اعتباری
disfavor U بی اعتباری مغضوبیت
credit instrument U ابزار اعتباری
pepper corn rent U اجاره اعتباری
credit cards U کارت اعتباری
credit card U کارت اعتباری
prestige suggestion U تلقین اعتباری
disfavour U بی اعتباری مغضوبیت
credit account حساب اعتباری
constructive fraud U کلاهبرداری اعتباری
fiduciary currency U پول اعتباری
credit system U نظام اعتباری
promissory note U اسناد اعتباری
credit tightness U کمبود اعتباری
credit tightness U انقباض اعتباری
credit money U پول اعتباری
f.currency U پول اعتباری
credit market U بازار اعتباری
credit instrument U اسناد اعتباری
fiduciary issue U اسکناسهای اعتباری
credit institution U موسسه اعتباری
contructive larcency U سرقت اعتباری
promissory notes U اسناد اعتباری
credit facilities U تسهیلات اعتباری
credit system U فروش اعتباری
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
credit U خرید وفروش اعتباری
grant a credit U اعتباری را اعطا کردن
credited U خرید وفروش اعتباری
credits U خرید وفروش اعتباری
A cash ( credit ) transaction . U معامله نقدی ( اعتباری )
fiat money U پول رایج اعتباری
credit notes U صورت وضعیت اعتباری
crediting U خرید وفروش اعتباری
credit note U صورت وضعیت اعتباری
credit rationing U جیره بندی اعتباری
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
credit rating U رتبه بندی اعتباری مشتریان
actually U واقعا
realy U واقعا
of a verity U واقعا
veritably U واقعا
I Really need for u U من واقعا
really U واقعا
essentially U واقعا"
simply U واقعا
virtually U واقعا"
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
really wicked U واقعا عالی
really sick U واقعا عالی
in point of fact <idiom> U براستی ،واقعا
really sick U واقعا جالب
really wicked U واقعا جالب
indeed U واقعا هر اینه
verily U حقیقتا واقعا
quite U سراسر واقعا
bodily U واقعا جسمانی
Can I pay by credit card? U آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
to be hot [for] U واقعا مشتاق بودن [به]
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
Thank you very much indeed. U واقعا خیلی ممنون.
to be dead keen [on] U واقعا مشتاق بودن [به]
I'm really not responsible for it. <idiom> U واقعا کاری از دست من برنمی آد.
That's just [really] outragous! U این که واقعا مضخرف است!
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
You really are cheeky! U واقعا" عجب رویی داری !
matter of fact <idiom> U چیزی واقعا درست باشه
This is a red rag for me. U این من را واقعا عصبانی میکند.
all- U کلیه
reins U کلیه ها
kidneys U کلیه
kidney U کلیه
all U کلیه
You're driving me mad! U تو من را واقعا دیوانه می کنی! [اصطلاح روزمره]
That's just ridiculous! U این که واقعا مسخره است! [طنز]
I was devastated. <idiom> U من را واقعا پریشان کرد. [اصطلاح روزمره]
all arms U کلیه نیروها
nephroptosis U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
all hands U کلیه پرسنل
all men U کلیه مردم
entireforce U کلیه قوا
entireforce U کلیه نیرو
floating kidney U کلیه متحرک
renal U وابسته به کلیه ها
paranephric U مجاور کلیه
reniform U کلیه مانند
renal gravel U ریک کلیه
renal gravel U حصات کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
reniform U شبیه کلیه
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> U واقعا محشر به نظر آمدن [اصطلاح روزمره]
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
You really look like a million bucks in that dress. U در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! U واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
having U مالک
have U مالک
proprietors U مالک
possessors U مالک
angel U مالک
landed U مالک
possessor U مالک
homeowners U مالک
angels U مالک
lords U مالک
proprietor U مالک
landlords U مالک
landlord U مالک
owner of a property U مالک
ownerless U بی مالک
homeowner U مالک
owners U مالک
owner U مالک
proprietresses U مالک
proprietress U مالک
lord U مالک
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
azoth U علاج کلیه دردها
paranephros U غده روی کلیه
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
against all risks U در براب کلیه خطرات
reins U محل کلیه در بدن
PCMCIA U مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
show one's (true) colors <idiom> U نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
I'm still not quite sure how good you are. U من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
specious U بطورسطحی درست فاهرامنطقی ودرست ولی واقعا عکس ان
... however sometimes it just can't be helped. U ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
to have U مالک بودن
car owner U مالک اتومبیل
at the owner's risk U بعهده مالک
apollyon U مالک دوزخ
yeomen U مالک جزء
owned U مالک بودن
yeoman U مالک جزء
own U مالک بودن
joint owner U مالک مشاع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com