English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
personate U در لباس عوضی رل نمایش را بازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lain U اختفاء در لباس عوضی
sport U نمایش تفریحی بازی کردن
acted U بازی کردن نمایش دادن
sported U نمایش تفریحی بازی کردن
performs U بازی کردن نمایش دادن
perform U بازی کردن نمایش دادن
performed U بازی کردن نمایش دادن
sports U نمایش تفریحی بازی کردن
act U بازی کردن نمایش دادن
name part U بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
belie U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belies U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belying U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belied U خیانت کردن به عوضی نشان دادن
Punch and Judy shows U نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy show U نمایش خیمه شب بازی
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
impersonator U بازی کننده سهم کسی در نمایش
smash hit <idiom> U نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
impersonators U بازی کننده سهم کسی در نمایش
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
screened U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
substitutional U عوضی
to run riot U رد عوضی
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
texts U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
text U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
mishear U عوضی شنیدن
mistook U عوضی گرفتن
mishearing U عوضی شنیدن
elf child U بچه عوضی
misnomers U نام عوضی
misheard U عوضی شنیدن
mishears U عوضی شنیدن
misnomer U نام عوضی
misdeal U برگ عوضی
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
incog U پوشیده بانام عوضی
misplace U درجای عوضی گذاشتن
substitvtionary U عوضی جای چیزدیگرگذاشته شده
You gave me the wrong key . U کلیدی که به من دادی عوضی بود
wrongshipped U محمولهای که عوضی ارسال شده
parostosis U پیدایش استحوان در جای عوضی
misplacement U وضع چیزی در جای عوضی
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
She mistook me for somebody else . U مرا با یکی دیگر عوضی گرفت
I often confuse the twin brothers . U من این دوقلوها رااغلب باهم عوضی می گیرم
paranomia U اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
unfrock U خلع لباس کردن
take off (clothes) <idiom> U پاک کردن(لباس)
try on <idiom> U امتحان کردن لباس
dresses U درست کردن لباس
dress U درست کردن لباس
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
dry clean U لباس را بابخار تمیز کردن
abler U لباس پوشاندن قوی کردن
able U لباس پوشاندن قوی کردن
ablest U لباس پوشاندن قوی کردن
flounce U چین دار کردن حاشیه لباس
flounced U چین دار کردن حاشیه لباس
flouncing U چین دار کردن حاشیه لباس
flounces U چین دار کردن حاشیه لباس
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
accessorize U اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
images U ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
monitors U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
image [ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
screenful U فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
monitor U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
menus U مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
menu U مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
intermezzo U حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
page U حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
paged U حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
graphic U صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
pages U حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
previews U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
preview U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
dress rehearsals U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
animation U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
dress rehearsal U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
edit U فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
edited U فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window U فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
animations U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
text U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
pop down menu U منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
texts U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
marching display U وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
format U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
animations U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
non destructive cursor U نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
dot U آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
animation U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
resolution U تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolutions U تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
ansi U که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
dotting U آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
formats U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
wetzel U عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
area U ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
areas U ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
enhance U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
graphics U تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
composition and make up terminal U صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
mats U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
enhances U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
mat U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
enhancing U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
splash screen U صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
screening, screenings U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screened U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snow U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowing U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screens U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snows U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowed U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screen U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
resolutions U تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
alphanumeric U وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد
resolution U تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
to play fair U مردانه و سر راست معامله کردن یا بازی کردن
quibbling U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibble U زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
data scope U یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
plays U رل بازی کردن
play-acts U بازی کردن
play-acting U بازی کردن
headwork U با سر بازی کردن
played U بازی کردن
rink U یخ بازی کردن
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
play-acted U بازی کردن
gallant U زن بازی کردن
rinks U یخ بازی کردن
playing U بازی کردن
plays U بازی کردن
play-act U بازی کردن
toys U بازی کردن
played U رل بازی کردن
toy U بازی کردن
playact U رل بازی کردن
actuble U بازی کردن
moves U بازی کردن
moved U بازی کردن
bump U بازی کردن
twiddle U بازی کردن
move U بازی کردن
play U بازی کردن
play U رل بازی کردن
playing U رل بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
twiddled U بازی کردن
miscast U بد بازی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com