Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tonsillectomy
U
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hysterectomize
U
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
lyse
U
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
healing by second intention
U
خوب شدن زخم بوسیله گوشت نوبالا اوردن
almonds
U
لوزتین
the tonsils
U
لوزتین
quinsied
U
دچارورم لوزتین
tonsillitis
U
ورم لوزتین
tonsillar
U
شبیه لوزتین
governmentalize
U
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing
U
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
surgeries
U
جراحی
surgery
U
جراحی
surgical
U
وابسته به جراحی
surgical
U
عمل جراحی
surgical
U
مربوط به جراحی
the knife
U
الت جراحی
surgeries
U
اتاق جراحی
surgeries
U
عمل جراحی
bougie
U
میل جراحی
surgically
U
از لحاظ جراحی
hysterotomy
U
جراحی رحم
postoperative
U
پس از عمل جراحی
surgical instruments
U
الات جراحی
psychosurgery
U
جراحی روانی
surgical operation
U
عمل جراحی
the knife
U
چاقوی جراحی
canula
U
لوله جراحی
surgery
U
اتاق جراحی
plastic surgery
U
جراحی پلاستیک
operation
U
عمل جراحی
aciurgy
U
عمل جراحی
A surgical operation .
U
عمل جراحی
orthopedics
U
جراحی استخوان
neurosurgery
U
جراحی اعصاب
forceps
U
انبر جراحی
surgery
U
عمل جراحی
raspatory
U
سوهان جراحی
operated
U
عمل جراحی کردن
abaptiston
U
اره جراحی مغز
operates
U
عمل جراحی کردن
rhinoplasty
U
جراحی پیوندی بینی
ablator
U
الت بریدن در جراحی
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
catheter
U
میل جراحی بول
scalpel
U
باچاقوی جراحی بریدن
surgeon's knot
U
گره بخیه جراحی
operate
U
عمل جراحی کردن
scalpel
U
چاقوی کوچک جراحی
gouging
U
اسکنه جراحی بزورستانی
gouges
U
اسکنه جراحی بزورستانی
scalpels
U
چاقوی کوچک جراحی
scalpels
U
باچاقوی جراحی بریدن
bistoury
U
چاقوی کوچک جراحی
inoperable
U
غیر قابل جراحی
abaptistum
U
اره جراحی مغز
plastic surgery
U
جراحی ترمیمی و زیبایی
gouge
U
اسکنه جراحی بزورستانی
gouged
U
اسکنه جراحی بزورستانی
forceps
U
انبر جراحی انبرک
swabs
U
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
swab
U
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
probang
U
میله گلو پاک کن جراحی
scrubbing
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
interne
U
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
scrubs
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
surgical
U
مربوط به امور پزشکی جراحی
thoracotomy
U
عمل جراحی شکافتن جدارسینه
scrub
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbed
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
emboly
U
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
osteoplastic
U
وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
pneumectomy
U
عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
grasped
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
face lifting
U
جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
embolectomy
U
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
vasectomies
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
stitch
U
بخیه جراحی بخیه زدن
stitched
U
بخیه جراحی بخیه زدن
by the instrumentality of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
per
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
perprep
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f.
U
بوسیله لمس
by depty
U
بوسیله نماینده
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
per pais
U
بوسیله کشور
per pais
U
بوسیله مملکت
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
by wire
U
بوسیله تلگراف
electrically
U
بوسیله برق
municipally
U
بوسیله شهرداری
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
postage
U
حمل بوسیله پست
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
waterborne
U
حمل شده بوسیله اب اب برد
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com