Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
en bloc
U
دریک بلوک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
block length
U
درازای بلوک طول بلوک
blocked
U
بلوک
nested block
U
بلوک تو در تو
districts
U
بلوک
blocks
U
بلوک
district
U
بلوک
block
U
بلوک
monoliths
U
بلوک
monolith
U
بلوک
parish
U
بلوک
parishes
U
بلوک
block header
U
سر بلوک
bloc
U
بلوک
blocs
U
بلوک
cantons
U
بلوک
canton
U
بلوک
blocked
U
بلوک سیمانی
block protection
U
حفافت بلوک
arrow block
U
بلوک پیکانی
cylinder block
U
بلوک سیلندر
block diagram
U
بلوک دیاگرام
block definition
U
تعریف بلوک
block transfer
U
انتقال بلوک
block move
U
انتقال بلوک
control block
U
بلوک کنترل
anchors
U
لنگر بلوک
anchoring
U
لنگر بلوک
anchor
U
لنگر بلوک
blocks
U
بلوک ساختن
deblocking
U
از بلوک دراوردن
block operation
U
عملیات بلوک
block move
U
جابجایی بلوک
blocked
U
بلوک ساختن
blocks
U
بلوک سیمانی
fuse block
U
بلوک فیوز
mastic blocks
U
بلوک قیری
storage block
U
بلوک ذخیره
radium block
U
بلوک شعاعی
radius block
U
بلوک شعاعی
roughed slab
U
بلوک کوچک
dosseret
U
بلوک سه بعدی
sprite
U
یک بلوک از پیکسل ها
form block
U
بلوک فرمکاری
blocking
U
بلوک بندی
end of block
U
پایان یک بلوک
engine block
U
بلوک موتور
eob
U
پایان یک بلوک
block
U
بلوک سیمانی
erratic block
U
بلوک نامنظم
block
U
بلوک ساختن
bins
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
erratic block
U
بلوک جابجا شونده
blocking factor
U
فاکتور بلوک بندی
block lining
U
پوشش با بلوک سیمانی
block graphics
U
نگاره سازی بلوک
comecon
U
گروه تجاری بلوک شرق
corps de logis
U
[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
in an instant
U
دریک ان
derrick
U
دریک
derricks
U
دریک
boss formerly boce
U
[بلوک منبت کاری شده برجسته]
to walk around the block
U
دور بلوک خیابان راه رفتن
character map
U
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
sedentary
U
مقیم دریک جا
on one occasion
U
دریک موقع
standing derrick
U
دریک ثابت
on a par
U
دریک تراز
in an instant
U
دریک لحظه
swinging derrick
U
دریک گردان
cyclopean
U
[معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
aline
U
دریک رشته قراردادن
pitcherful
U
انچه دریک سبوجابگیرد
out of step
<idiom>
U
دریک گام نبودن
rub elbows/shoulders
<idiom>
U
دریک سطح بودن
run in the family/blood
<idiom>
U
دریک سطح بودن
somewheres
U
یک جایی دریک محلی
partly
U
نسبتا دریک جزء
beside
U
دریک طرف بعلاوه
somewhere
U
یک جایی دریک محلی
long-and-short work
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
polynia
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynya
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
batches
U
مقدار نان دریک پخت
cartful
U
انچه دریک گاری جا بگیرد
chorus girl
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girls
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
coincident
U
واقع شونده دریک وقت
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
in a crack
U
دریک چشم بهم زدن
collinear
U
دریک خط مستقیم واقع شونده
pent up
U
دریک جا نگاه داشته شده
ledger bait
U
که دریک جا روی نگاه دارند
colocate
U
دریک مکان قرار دادن
batch
U
مقدار نان دریک پخت
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
coincides
U
دریک زمان اتفاق افتادن
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
coincided
U
دریک زمان اتفاق افتادن
textbook
U
کتاب اصلی دریک موضوع
textbooks
U
کتاب اصلی دریک موضوع
coinciding
U
دریک زمان اتفاق افتادن
coincide
U
دریک زمان اتفاق افتادن
capful
U
انچه دریک کلاه جابگیرد
have one's ass in a sling
<idiom>
U
دریک وضع نا مساعد بودن
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
easy does it
<idiom>
U
دریک چشم بهم زدن
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
text book
U
کتاب اصلی دریک موضوع
gyle
U
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
gigahertz
U
فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
hinge joint
U
مفصلی که دریک سطح حرکت کند
pointsman
U
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
concurrent
U
دریک وقت واقع شونده موافق
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
palmful
U
انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
cylinder block
U
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
broadside
U
توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
play footsie
<idiom>
U
باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
broadsides
U
توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
bicipital
U
تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
dou
U
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
coextensive
U
باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
ice time
U
مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
retrospective search
U
جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
catalysis
U
اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
rotated
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
ledger blade
U
تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
coriolis acceleration
U
شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
side tone
U
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
farrow
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
role indicator
U
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
farrowing
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
run around
U
تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
happy family
U
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
rotate
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates
U
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
farrows
U
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
diachrony
U
تغییراتی که در ادوار مختلف تاریخ دریک زبان یک ملت پدید می اید
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
routing
U
لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
best angle of climb airspeed
U
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
bankers automated clearance system
U
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
cylinder block boring machine
U
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
helo
U
پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
else rule
U
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
D SUB connector
U
ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
electronic journal
U
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
virtual
U
بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
relevance
U
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
cross tell
U
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
catalogues
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogued
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloguing
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogue
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogs
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloging
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloged
U
لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
encapsulation
U
دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر
thrashing
U
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
enhanced
U
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance
U
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances
U
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing
U
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
expanded memory system
U
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
geometrical percentage
U
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com