Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contemplate
U
درنظر داشتن اندیشیدن
contemplated
U
درنظر داشتن اندیشیدن
contemplates
U
درنظر داشتن اندیشیدن
contemplating
U
درنظر داشتن اندیشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
purpose
U
درنظر داشتن
purposes
U
درنظر داشتن
to think out
U
اندیشیدن
excogitate
U
اندیشیدن
to reason out
U
اندیشیدن
leave your books w me
U
درنظر
thinks
U
اندیشیدن
speculate
U
اندیشیدن
think
U
اندیشیدن
speculated
U
اندیشیدن
hatched
U
اندیشیدن
speculating
U
اندیشیدن
hatches
U
اندیشیدن
speculates
U
اندیشیدن
hatch
U
اندیشیدن
meaner
U
درنظر گرفتن
mull
U
ژرف اندیشیدن
mean
U
درنظر گرفتن
meanest
U
درنظر گرفتن
noting
U
درنظر گرفتن
notes
U
درنظر گرفتن
note
U
درنظر گرفتن
to take into consideration
U
درنظر گرفتن
to make observations
[about]
[on]
U
اندیشیدن
[در مورد]
[به]
creative thinking
U
اندیشیدن افرینشی
To consider . To take into account .
U
درنظر گرفتن
presence
U
درنظر مجسم کننده
to d. what to say
U
اندیشیدن که چه باید گفت
in contemplation
U
درنظر گرفته شده
open to the public
U
واضح درنظر عموم
primary process thinking
U
اندیشیدن در فرایند نخستین
over estimation
U
زیادی درنظر گرفتن
paralogical thinking
U
اندیشیدن سفسطه امیز
leakage
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakages
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
bears
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
to hold
U
داشتن
relieving
U
داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
having
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
wanted
U
کم داشتن
doubting
U
شک داشتن
possessing
U
داشتن
want
U
کم داشتن
doubted
U
شک داشتن
possesses
U
داشتن
have
U
داشتن
possess
U
داشتن
intercommon
U
داشتن
to have f.
U
تب داشتن
own
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
owns
U
داشتن
lackvt
U
کم داشتن
to go hot
U
تب داشتن
lacked
U
کم داشتن
lack
U
کم داشتن
owning
U
داشتن
owned
U
داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
relieve
U
داشتن
relieves
U
داشتن
redolence
U
بو داشتن
bear
U
در بر داشتن
bear
U
داشتن
to have
U
داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
doubt
U
شک داشتن
to possess
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
repugn
U
تناقض داشتن
implying
U
دلالت داشتن
contested
U
اعتراض داشتن بر
reck
U
بیم داشتن
reck
U
پروا داشتن
contest
U
اعتراض داشتن بر
imply
U
دلالت داشتن
contesting
U
اعتراض داشتن بر
vibrating
U
ارتعاش داشتن
to be in debt
U
بدهی داشتن
to be away on vacation
[American]
U
داشتن مرخصی
to be in contact
U
تماس داشتن
preservatize
U
نگاه داشتن
to be in arrear
U
پس افت داشتن
propend
U
تمایل داشتن
protend
U
بسط داشتن
to be in a state of a
U
بیم داشتن
tolerate
U
طاقت داشتن
tolerated
U
طاقت داشتن
tolerates
U
طاقت داشتن
tolerating
U
طاقت داشتن
receive of
U
سهم داشتن از
contests
U
اعتراض داشتن بر
implies
U
دلالت داشتن
vibrates
U
ارتعاش داشتن
to be afraid
U
بیم داشتن
resile
U
انعطاف داشتن
shimmey
U
لرزش داشتن
retroact
U
واکنش داشتن
schismatize
U
شقاق داشتن
scruple
U
تردید داشتن
scruple
U
وسواس داشتن
shimmey
U
تاب داشتن
abominate
U
تنفر داشتن
abominated
U
تنفر داشتن
see after
U
توجه داشتن به
abominating
U
تنفر داشتن
hear
U
خبر داشتن
shilly shally
U
دودلی داشتن
shimmy
U
تاب داشتن
reck
U
باک داشتن
adjudge
مقرر داشتن
to be under deadline pressure
U
عجله داشتن
vary
U
فرق داشتن
varies
U
فرق داشتن
abominates
U
تنفر داشتن
shimmy
U
لرزش داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
contradict
U
تناقض داشتن با
hazily
U
با داشتن غبار و مه
contradicted
U
تناقض داشتن با
contradicts
U
تناقض داشتن با
hears
U
خبر داشتن
disguise
U
نهان داشتن
to have a bee in ones bonnet
U
کک درتنبان داشتن
retains
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
to have an steem for
U
محترم داشتن
retained
U
نگاه داشتن
to rold in steem
U
محترم داشتن
retain
U
نگاه داشتن
expects
U
چشم داشتن
limps
U
سکته داشتن
to hang up
U
نگاه داشتن
to bring good luck
U
شگون داشتن
to carry authority
U
نفوذیاقدرت داشتن
to drive at
U
قصد داشتن از
to drive at
U
توجه داشتن به
to fondle to the heart
U
گرامی داشتن
occupying
U
مشغول داشتن
occupy
U
مشغول داشتن
occupies
U
مشغول داشتن
to get the wind up
U
بیم داشتن
to give support to
U
نگاه داشتن
to have in remembrance
U
یاد داشتن
expecting
U
چشم داشتن
to have in remembrance
U
بخاطر داشتن
stick up
U
برجستگی داشتن
to hold in contempt
U
سبک داشتن
lasts
U
دوام داشتن
to hold in respect
U
محترم داشتن
to hold in reverence
U
محترم داشتن
to regard with reverence
U
محترم داشتن
to in sight into something
U
بصیرت داشتن
to keep a carriage
U
درشکه داشتن
to keep a fast
U
روزه داشتن
to keep any one waiting
U
نگاه داشتن
stick-up
U
برجستگی داشتن
stick-ups
U
برجستگی داشتن
expected
U
چشم داشتن
to have in stock
U
موجود داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com