Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
failing
U
درصورت کوتاهی از
failings
U
درصورت کوتاهی از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the event of
U
درصورت
gashing
U
جای زخم درصورت
gashes
U
جای زخم درصورت
gashed
U
جای زخم درصورت
gash
U
جای زخم درصورت
on the surface
U
درصورت فاهر از بیرون
blackhead
U
جوش کوچک درصورت
blackheads
U
جوش کوچک درصورت
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
subject to being unsold
U
فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
also eligible
U
اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
privileged
U
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
buyer's option to duble
U
خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
seller's option to duble
U
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
dwarfishness
U
کوتاهی
concise ness
U
کوتاهی
lowness
U
کوتاهی
brachylogy
U
کوتاهی
abridgement
U
کوتاهی
defaulted
U
کوتاهی
default
U
کوتاهی
transience
U
کوتاهی
defaults
U
کوتاهی
defaulting
U
کوتاهی
non feasnce
U
کوتاهی
shortness
U
کوتاهی
succinctness
U
کوتاهی
transience or cy
U
کوتاهی
brevity
U
کوتاهی
delinquency
U
کوتاهی
defaulters
U
کوتاهی کننده
negligence
U
قصور کوتاهی
compend
U
کوتاهی اختصار
compendium
U
مختصر کوتاهی
in a short time
U
در یک مدت کوتاهی
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
failure
U
کوتاهی قصور
failures
U
کوتاهی قصور
non feasor
U
کوتاهی کننده
shorrcomer
U
کوتاهی کننده
defaulter
U
کوتاهی کننده
defult
U
کوتاهی ورزیدن
war crimes
U
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
skateboards
U
وسیله کوتاهی با 4 قرقره
curtness
U
کوتاهی وتندی سخن
for a short time
U
بری مدت کوتاهی
skateboard
U
وسیله کوتاهی با 4 قرقره
voter
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
U
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
impulses
U
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
to be in d.
U
کوتاهی درانجام وفیفه کردن
to go for a spin
U
با خودرو گردش کوتاهی کردن
hard hack
U
بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
impulse
U
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
impulsive
U
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
trunk hose
U
شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
I have a short trip ahead.
U
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
initials
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialling
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
i will do my possible
U
هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
initialed
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialing
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialled
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial
U
تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
trundle bed
U
تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
transient
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transients
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
knickers
U
شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
to pause
U
[برای مدت کوتاهی]
در انجام کاری توقف کردن
led line
U
خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
interspinalis
U
ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
heir presumptive
U
وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
Gothic Revival
U
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
transient
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
herdic
U
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
gradine
U
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
transients
U
وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
loader
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
local area network
U
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
card
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
short timer
U
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
cards
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
allocation
U
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations
U
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
breach of trust
U
کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
acrostic
جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
implied malice
U
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
flash card
U
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the quantity of a vowel
U
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
splash screen
U
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
truckle bed
U
تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
loader
U
تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com