Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outride
U
دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brake lining
U
مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
post diluvian
U
زیست کننده پس از طوفان پس از طوفان رخ داده
endures
U
بردباری کردن دربرابر
dure
U
بردباری کردن دربرابر
endure
U
بردباری کردن دربرابر
endured
U
بردباری کردن دربرابر
abide
U
ایستادگی کردن
abides
U
ایستادگی کردن
abided
U
ایستادگی کردن
hold one's ground
U
ایستادگی کردن
hold one's own
U
ایستادگی کردن
to make a stand
U
مقاومت یا ایستادگی کردن
play out
U
تا اخر ایستادگی کردن
outdare
U
تحریک بجنگ کردن دوام اوردن دربرابر
To make a stand against injustice.
U
درمقابل ستم ایستادگی کردن
abye
U
کفاره دادن ایستادگی کردن
stand out
U
دوام اوردن ایستادگی کردن
aby
U
کفاره دادن ایستادگی کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
resisted
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resist
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
resisting
U
پایداری کردن ایستادگی کردن
antediluvian
U
وابسته به پیش از طوفان پیش از طوفان نوح
deluging
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge
U
غرق کردن طوفان ایجاد کردن
proficient
U
چیره
dominant
U
چیره
in contradistinction to
U
دربرابر
to
U
دربرابر
in contrast with
U
دربرابر
along side of
U
دربرابر
to take eggs for money
U
را با دربرابر
against
U
دربرابر
in d. from
U
دربرابر
dominate
U
چیره شدن
dominated
U
چیره شدن
dominates
U
چیره شدن
prevailing wind
U
چیره باد
skill
U
چیره دستی
dextrous
U
چیره دست
dexterous
U
چیره دست
masters
U
چیره دست
mastered
U
چیره دست
overcoming
U
چیره شدن
master
U
چیره دست
overcomes
U
چیره شدن
overcome
U
چیره شدن
adroit
<adj.>
U
چیره دست
on payment
U
دربرابر پول
master
U
چیره دست شدن
contenders
U
مدعی دربرابر قهرمان
contender
U
مدعی دربرابر قهرمان
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
persisting
U
ایستادگی
abidance
U
ایستادگی
persists
U
ایستادگی
resistance
U
ایستادگی
persist
U
ایستادگی
persisted
U
ایستادگی
erectness
U
ایستادگی
to hog
<idiom>
U
بی پروا چیره شدن
[اصطلاح]
resisters
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
resistor
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
resister
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
ultimate compressive strength
U
حداکثر مقاومت دربرابر فشار
strength under tangential loading
U
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
resistors
U
اسباب مقاوم دربرابر برق
idless
U
بیکار ایستادگی
irresistibility
U
ایستادگی ناپذیری
persistent
U
ایستادگی کننده
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
inertness
U
نداشتن زورجنبش یا ایستادگی
inertly
U
بی داشتن زور ایستادگی یاجنبش
monel
U
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
to i.a person for his actions
U
کسیرا ازمسئولیت قانونی دربرابر کرده هایش رهاکردن
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
plasma plating
U
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
storming
U
طوفان
storms
U
طوفان
stormed
U
طوفان
toucan
U
طوفان
toucans
U
طوفان
the stom raged itself out
U
طوفان
storm
U
طوفان
sandstorm
U
طوفان شن
flooding
U
طوفان
floods
U
طوفان
flood
U
طوفان
flooded
U
طوفان
sandstorms
U
طوفان شن
cataclysm
U
طوفان
deluges
U
طوفان
deluging
U
طوفان
cataclysms
U
طوفان
hurricane
U
طوفان
deluge
U
طوفان
hurricanes
U
طوفان
deluged
U
طوفان
gale
U
طوفان
gales
U
طوفان
tornados
U
طوفان پیچنده
line storm
U
طوفان مستقیم
cyclone
U
طوفان موسمی
mother cary's chicken
U
مرغ طوفان
cyclones
U
طوفان موسمی
rainstorms
U
طوفان باران
tornado
U
طوفان پیچنده
weathering
U
طوفان هوا
magnetic strom
U
طوفان مغناطیسی
thunderstorm
U
طوفان تندری
rainstorm
U
طوفان باران
adrift
دستخوش طوفان
hurricane
U
طوفان دریایی
wester
U
طوفان غربی
hurricanes
U
طوفان دریایی
squalls
U
طوفان باد
squall
U
طوفان باد
sand storm
U
طوفان ریگ
storm lane
U
گذرگاه طوفان
storm smear
U
پراکندگی طوفان
hail storm
U
طوفان تگرگ
stormproof window
U
پنجره ضد طوفان
thunderstorms
U
طوفان تندری
petrel
U
مرغ طوفان
tornadoes
U
طوفان پیچنده
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
the storm raved itself out
U
طوفان غریدوغریدتا فرونشست
hailstorm
U
طوفان یا رگبار تگرگ
hailstorms
U
طوفان یا رگبار تگرگ
postdiluvian
U
بعد از طوفان نوح
northwester
U
طوفان شمال غربی
procellarian
U
جنس مرغ طوفان
storm card
U
طوفان نمای دریایی
storm clcud
U
ابر طوفان دار
to run a race
U
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to conduct
[run]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
to launch
[start]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را آغاز کردن
fulmar
U
مرغی مانند مرغ طوفان
diluvial
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
ship fever
U
طوفان سخت در دریای چین
diluvian
U
وابسته به طوفان نوح طوفانی
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
mallemuck
U
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
The massive storm has moved across Iceland.
U
این طوفان بزرگ از روی ایسلند رد شد.
speeds
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
speeding
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
supplementing
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
supplements
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplement
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
counterplot
U
دسیسه دربرابر دسیسه توط ئه متقابل
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
play off
U
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
ponying
U
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
procellarian
U
وابسته به جنس مرغ طوفان یا مرغ باران
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
pintado
U
مرغ فرعون یکجور مرغ طوفان
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
hailing
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hails
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hailed
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
hail
U
طوفان تگرگ تگرگ باریدن
ski racer
U
مسابقه رو
tournaments
U
مسابقه
tournament
U
مسابقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com