Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
progenitive
U
دارای نیروی تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
power of production
U
نیروی تولید
productiveness
U
حاصل خیزی نیروی تولید
hydroelectric
U
وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
galvanist
U
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
magnetic
U
دارای نیروی مغناطیسی
youthful
U
دارای نیروی شباب
isomagnetic
U
دارای نیروی مغناطیسی متساوی
dynamoelectric
U
دارای نیروی محرکه برقی
self energizing
U
دارای نیروی خود کار
equicaloric
U
دارای کالری و نیروی مساوی
isodynamic
U
دارای نیروی مغناطیسی مساوی
steamroller
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
steamrollered
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
steamrollers
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
steamrollering
U
جاده صاف کن دارای نیروی بخار
homogonous
U
دارای اعضاء تولید مثل متشابه
totipotent
U
دارای قدرت تولید یک ارگانیسم از یک جزء ان
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
total force
U
نیروی کل
jet propulsion
U
نیروی جت
jetted
U
نیروی جت
jets
U
نیروی جت
jet
U
نیروی جت
jetting
U
نیروی جت
army of occupation
U
نیروی اشغالگر
coulombic force
U
نیروی کولنی
tensile force
U
نیروی کششی
atomic energy
U
نیروی اتمی
generalized force
U
نیروی کلی
attractive force
U
نیروی جاذبه
static
U
نیروی ثابت
labour
U
نیروی انسانی
lifting power
U
نیروی خیزش
labored
U
نیروی انسانی
labors
U
نیروی انسانی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
muscle
U
نیروی عضلانی
electricity
U
نیروی کهربایی
coulomb force
U
نیروی کولنی
lifting power
U
نیروی بالابری
reserve force
U
نیروی احتیاط
rotor force
U
نیروی روتور
brake pressure
U
نیروی ترمز
contractile force
U
نیروی انقباضی
man power
U
نیروی مردانه
assault force
U
نیروی هجوم
attraction force
U
نیروی ربایش
muscles
U
نیروی عضلانی
retentivity
U
نیروی حفظ
retentiveness
U
نیروی نگاهداری
magnetic force
U
نیروی مغناطیسی
attraction force
U
نیروی جاذبه
retentive power or memory
U
نیروی ضبط
restoring force
U
نیروی بازگرداننده
mmf
U
نیروی مغناطیسرانی
man power
U
نیروی انسانی
coriolis force
U
نیروی کوریولیس
london force
U
نیروی لاندنی
lorentz force
U
نیروی لورنتس
solar power
U
نیروی خورشیدی
mailed fist
U
نیروی مسلح
resistive force
U
نیروی مقاوم
counterpoise
U
نیروی مقاوم
the electromagnetic force
U
نیروی الکترومغناطیسی
active force
U
نیروی فعال
mana
U
نیروی جادویی
assault force
U
نیروی هجومی
magnemotive force
U
نیروی مغناطیسرانی
blocking force
U
نیروی سد کننده
inertial force
U
نیروی ماند
inertial force
U
نیروی لختی
inertia force
U
نیروی اینرسی
hydro
U
نیروی محرکه اب
to gauge wind
U
نیروی بادراسنجیدن
hydroelectric power
U
نیروی برقابی
service component
U
نیروی مسلح
brake horsepower
U
نیروی ترمز
internal force
U
نیروی داخلی
shearing force
U
نیروی برشی
propulsion
U
نیروی محرکه
internal voltage
U
نیروی الکتروموتوری
forcing
U
نیروی نظامی
internal force
U
نیروی درونی
the sabre
U
نیروی نظامی
shear load
U
نیروی برشی
body force
U
نیروی حجمی
buoyant force
U
نیروی شناورسازی
burst force
U
نیروی انفجاری
burst force
U
نیروی ناگهانی
manpower
U
نیروی کار
impact force
U
نیروی برخورد
impact force
U
نیروی ضربهای
thews
U
نیروی عضلانی
cathexis
U
نیروی عاطفی
force
U
نیروی نظامی
by military force
U
با نیروی نظامی
tide rising force
U
نیروی کشنداور
police force
U
نیروی انتظامی
police force
U
نیروی پلیس
police forces
U
نیروی انتظامی
police forces
U
نیروی پلیس
capillarity
U
نیروی موئینهای
impulsive force
U
نیروی ضربهای
manpower
U
نیروی انسانی
forces
U
نیروی نظامی
seed stock
U
نیروی ذخیره
conservation force
U
نیروی باقی
gravitational force
U
نیروی گرانشی
cohesive force
U
نیروی چسبندگی
cohesive force
U
نیروی همچسبی
cohesive force
U
نیروی همدوسی
total labor force
U
کل نیروی کار
ground force
U
نیروی زمینی
torsional force
U
نیروی پیچشی
gravitational force
U
نیروی جاذبه
specified command
U
نیروی اختصاصی
land forces
U
نیروی زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
work force
U
نیروی کار
concurrent force
U
نیروی همرس
HP
U
نیروی اسب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com