English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
fissiped U پنجه شکافته
fissidactyl U پنجه شکافته
palmate U شبیه پنجه
pedate U پنجه دار شبیه پا
pigeon toed U دارای پنجه برگشته
square toed U دارای پنجه مربع
pigeon toed U دارای پنجه خمیده بداخل
vulval U دارای شکافی شبیه فرج
vulvate U دارای شکافی شبیه فرج
vulvar U دارای شکافی شبیه فرج
pentadactylate U پنج انگشتی دارای پنج پنجه
clawed U پنجه
clawing U پنجه
digitigrade U پنجه رو
fistula U پنجه
toe U پنجه
claw U پنجه
digitation U پنجه
claws U پنجه
paw U پنجه
toes U پنجه
cross arm U پنجه
fives U پنجه
paws U پنجه
pawing U پنجه
pawed U پنجه
downstream toe U پنجه سد
talon U پنجه
pitchforks U پنجه
forking U پنجه
pitchfork U پنجه
fork U پنجه
adactylous U بی پنجه
griff U پنجه
talons U پنجه
toe cap U پنجه کفش
tiptoeing U نوک پنجه
brass knuckles U پنجه بوکس
lycopodium U پنجه گرگی
leptodactyl U باریک پنجه
lycopod U پنجه گرگی
tiptoes U نوک پنجه
pentadactylic U پنجه دار
cat's paws U پنجه گربه
toeless U بدون پنجه
cat's paw U پنجه گربه
paw U پنجه زدن
pawed U پنجه زدن
pentadactylous U پنجه دار
knuckle duster U پنجه بوکس
knuckle-duster U پنجه بوکس
knuckle-dusters U پنجه بوکس
tiptoed U نوک پنجه
wild bryony U پنجه کلاغ
branch pipe U پنجه اگزوز
the mailed fist U زور سر پنجه
toe U با پنجه پا زدن
toe U با پنجه پا راندن
paws U پنجه زدن
pawing U پنجه زدن
tiptoe U نوک پنجه
pedatifid U پنجه وار
sowbread U پنجه مریم
cyclamen U پنجه مریم
swine bread U پنجه مریم
hand post U پنجه راهنما
intoed U پنجه بتو
intoed U پنجه برگشته
heel and toe با پنجه و پاشنه
hellweed U پنجه کلاغ
kick up U زدن پنجه
lobster claw U پنجه خرچنگی
cyclamens U پنجه مریم
devil's claw U خفت پنجه دیوی
pouncing U درحال حمله با پنجه
pounce U درحال حمله با پنجه
pounced U درحال حمله با پنجه
pounces U درحال حمله با پنجه
ball of toe U گوشت زیر پنجه پا
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
crow foot zinc U پیل پنجه کلاغی
brass knuckles U پنجه مشت زنی
digitation U انشعاب بشکل پنجه
clevis U اتصال پنجه مفصلی
winnowwing fan U جام پنجه شانه
ground fir U پنجه گرگ سلاژین
monkey fist U گره پنجه میمون
hunker U روی پنجه پاایستادن
forepaw U پنجه دست حیوانات
forepaw U پنجه پای جلو
toeplate U نعل پنجه کفش
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
scooping U پنجه ماشین خاک برداری
He has a delightful touch on the guitar . U گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
scooped U پنجه ماشین خاک برداری
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
scoops U پنجه ماشین خاک برداری
base thickness of buttress U عرض پنجه پشت بند
cross swords U دست و پنجه نرم کردن
scoop U پنجه ماشین خاک برداری
hand to hand U دسته و پنجه نرم کردن
hand-to-hand U دسته و پنجه نرم کردن
toe off U جدا شدن پنجه پا از زمین
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
palmipede U پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
Foxglove U گل پنجه علی [در تهیه رنگ زرد]
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
tap dance U نوعی رقص که در ان پنجه وپاشنه پا را به سرعت به زمین می زنند
longspur U انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
to sit up and beg U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
artiodactyl U دارای سم شکافته
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
artiodactylous U دارای سم شکافته
musub duchi U موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
parmakli U لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
labiate U دارای گلی که لبه جامش شکافته
fissiped U سم شکافته جانور سم شکافته
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
chalybeate U دارای مزه شبیه باهن
ulotrichous U دارای موهای شبیه پشم
squeaker U دارای صدای شبیه جغد یا موش
homogamous U دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
diatomaceous U دارای جدار سیلیسی شبیه گمزادان
drupaceous U دارای میوه الویی شبیه الو
homogamic U دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
leg of mutton U دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
conchoidal U دارای پستی وبلندی هایی شبیه داخل صدف
squeaky U جیغ جیغو دارای صدای شبیه جغد یاموش
hardtop U اتومبیلی شبیه اتومیلهای کروکی که دارای سقف سخت فلزی میباشد
zinky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
substantive U شبیه اسم دارای خواص اسم
reft U شکافته
artiodactyl U سم شکافته
artiodactylous U سم شکافته
laciniate U شکافته
parted U شکافته
cloven footed U سم شکافته
furcate U از هم شکافته
laciniated U شکافته
bifid U شکافته
pedatifid U شکافته
cloven hoofed U سم شکافته
cloven U شکافته
labium U لب شکافته گلبرگ
split-screen U صفحه شکافته
furcate U از هم شکافته شدن
split screen U صفحه شکافته
venosity U شبیه ورید دارای ورید
micrology U مو شکافی
trifid U سه شکافی
labiate U وابسته بگیاهان لب شکافته
cut in U چاک خورده شکافته
forked U چنگال مانند شکافته
zootomy U جانور شکافی
forging crack U اهنگری شکافی
ovariotomy U تخمدان شکافی
enterotomy U روده شکافی
quadrifid U چهار شکافی
autopsies U کالبد شکافی
autopsy U کالبد شکافی
dissection U کالبد شکافی
butt welding U جوشکاری شکافی
butt seam weld U جوشکاری شکافی
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
the cow parts the hoofs U گاو سمهای شکافته دارد
scalpels U چاقوی کالبد شکافی
keratotome U چاقوی قرنیه شکافی
keratome U چاقوی قرینه شکافی
scalpel U چاقوی کالبد شکافی
exploded view U منظره شکافته شده مدل بریده
To spilt hair . To make a fine distinction . U مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
hack U شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hacked U شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hacks U شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
balacava U پوشش ضد اتش سر و گردن با شکافی جلو صورت
embrasure U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
vivisectional U زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection U زنده شکافی تشریح جانور زنده
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
labiate U لب شکافته کردن لب دار کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com