English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holohedral U دارای بلورهای متقارن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zoisite U دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
isocline U دارای شیب متقارن ومساوی
homocercal U دارای دم قرینه متقارن الذنب
radiosymmetrical U دارای اضلاع یا شعاعهای متقارن
polar U دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
ice crystals U بلورهای یخ
transcrystalline U درون بلورهای
racemize U بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
dichroscope U اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
carburetor icing U کاهش ناگهانی دما و احتمالاایجاد بلورهای یخ در اثرکاهش فشار در لوله ونتوری
harmotome U سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
symmetric U متقارن
isochronal U متقارن
isochronous U متقارن
palindrome U متقارن
symmetrical U متقارن
palindromes U متقارن
simultaneous U متقارن
homolographic U متقارن
symmetrization U متقارن
concurrent U متقارن
timed U متقارن ساختن
turkish knot U گره متقارن
axisymmetric U متقارن محوری
polarize U متقارن کردن
polarizes U متقارن کردن
summetrical defence U دفاع متقارن
polarised U متقارن کردن
polarises U متقارن کردن
syzygy U جفت متقارن
polarizing U متقارن کردن
time U متقارن ساختن
equilateral U ازدوطرف متقارن
zygomorphic U متقارن الطرفین
polarising U متقارن کردن
times U متقارن ساختن
symmetrical system U جریان متقارن
symmetrize U متقارن ساختن
asymmetrical U غیر متقارن
symmetrical distribution U توزیع متقارن
symmetric matrix U ماتریس متقارن
symmetric list U لیست متقارن
bilateral U متقارن الطرفین
symmetry stretching U کشش متقارن
symmetry substance U ماده متقارن
symmetry top U فرفرهای متقارن
symmetric U هم اندازه متقارن
symmetry vibration U ارتعاش متقارن
axially symmetric U متقارن محوری
centrosymmetric U متقارن مرکزی
balanced transmission line U سیم انتقال متقارن
symmetrical pawn structure U ساختمان پیادهای متقارن
allochiria U جابجایی بساوشی متقارن
allocheiria U جابجایی بساوشی متقارن
symmetry double bond U پیوند دوگانه متقارن
symmetrical alternating quantity U کمیت متناوب متقارن نامتوازن
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
subcordate U بشکل قلب غیر متقارن
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
Gulli motife U [نوعی گل و بته متقارن در فرش های ترکمن]
cypher U [حروف بزرگ الفبا در طرح های متقارن]
warping U پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
endless knots U طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
proportions U متناسب کردن متقارن کردن
proportion U متناسب کردن متقارن کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
synesthesia U احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثروجود درد در عضو دیگر بدن احساس متقارن
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear U دارای سه خط
iodic U دارای ید
odoriferous U دارای بو
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
bilabiate U دارای دو لب
glochidiate U دارای مو
footy U دارای پا
three legged U دارای سه پا
overbusy U دارای کارزیاد
strontic U دارای استرونیوم
of that ilk U دارای همان جا
energetic U دارای انرژی
redundant U دارای اطناب
deficient U دارای کمبود
deadbeats U دارای سکون
flabby U دارای عضلات شل
palmy U دارای نخل
portentous U دارای فال بد
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
legitimating U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimate U دارای حق مشروع
straight line U دارای خط مستقیم
pelliculate U دارای پوسته
papillose U دارای برامدگی
sulfureous U دارای گوگرد
low-spirited U دارای روحیه بد
melodic U دارای ملودی
multilineal U دارای چندین خط
prerogative U دارای حق ویژه
prerogatives U دارای حق ویژه
multiflorous U دارای بیش از سه گل
multifid U دارای چندشکاف
salaried U دارای حقوق
muciferous U دارای مخاط
melodious U دارای ملودی
myrrhic U دارای بوی مر
stilted U دارای چوب پا
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
nucleate U دارای هسته
nitrous U دارای شوره
low spirited U دارای روحیه بد
polygamous U دارای چند زن
myrrhy U دارای بوی مر
formal U دارای فکر
stannous U دارای قلع
quartziferous U دارای در کوهی
pre emptive U دارای حق شفعه
reversioner U دارای حق رجوع
copperbottomed U دارای ته مسی
sabulous U دارای شن ریزه
rugose U دارای رکه
self abnegating U دارای کف نفس
plumose U دارای دسته پر
sexagenary U دارای سن 06 تا96
preemptor U دارای حق شفعه
reboant U دارای واکنش
pulsatile U دارای تپش
pulsant U دارای تپش
pseudonymous U دارای تخلص
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
prerogatived U دارای حق ویژه
rarely beautiful U دارای زیبائی
rattly U دارای صدای تق تق
shelterer U دارای حفاظ
rifled U دارای خان
shoaly U دارای جاهای کم اب
petiolate U دارای دمگل
deadbeat U دارای سکون
equivocal U دارای دومعنی
sonant U دارای اهنگ
spiriferous U دارای عضومارپیچی
spirituous U دارای الکل
splashy U دارای ترشح
staminate U دارای جرثومه نر
petiolated U دارای دمگل
backed U دارای پشت
silicifoeous U دارای در کوهی
social minded U دارای افکاراجتماعی
short-range U دارای برد کم
short range U دارای برد کم
weighted U دارای وزن
pinnular U دارای بالچه
pinnular U دارای برگچه
pileate U دارای کلاهک
stannic U دارای قلع
splash U دارای ترشح
acetylize U دارای ریشهء
feldspathic U دارای فلدسپار
febile U دارای حالت تب
basined U دارای ابگیر
far reaching U دارای اثرزیاد
bicentric U دارای دومرکز
bichrome U دارای دو رنگ
entitative U دارای وجودخارجی
bimolecular U دارای دوملکول
bimorphemic U دارای دوشکل
bimotored U دارای دوموتور
binaural U دارای دو گوش
binocular U دارای دو چشم
binuclear U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
azotic U دارای ازت
fibrinous U دارای مودلیفی
glary U دارای تشعشع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com