Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
upto the mark
U
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pat
U
بهنگام بموقع
patting
U
بهنگام بموقع
patted
U
بهنگام بموقع
pats
U
بهنگام بموقع
just in time
U
درست بموقع
You arrived in the nick of time.
U
درست بموقع رسیدی
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
intercommand
U
داخل قسمت داخل یکان
apropos
U
بموقع
on the stroke
U
بموقع
timous or meous
U
بموقع
timely
U
بموقع
well-timed
U
بموقع
seasonable
U
بموقع
in the nick
U
بموقع
opportune
U
بموقع
punctual
U
بموقع
oportunely
U
بموقع
in time
U
بموقع
in good time
U
بموقع
forehanded
U
بموقع
providentially
U
بموقع
pertinently
U
بموقع
well timed
U
بموقع
betimes
U
بموقع
opportunely
U
بموقع
in season
U
بموقع
elsewhere
U
درجای دیگر
out of harm's way
U
درجای امن
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
timous
U
بموقع بجا
timeous
U
بموقع بجا
not amiss
U
بموقع درخورمقتضی
to carry into effect
U
بموقع اجراگذاشتن
newsworthy
U
جالب و بموقع
an early visit
U
دیدنی بموقع
belive
U
بموقع خود
proper
U
بجا بموقع
duly
U
بموقع خود
to stand to one's guns
U
درجای خودباقی ماندن
transplants
U
درجای دیگری نشاندن
transfix
U
درجای خودخشک شدن
misplace
U
درجای عوضی گذاشتن
transplanting
U
درجای دیگری نشاندن
transplanted
U
درجای دیگری نشاندن
to box up
U
درجای تنگ قراردادن
transplant
U
درجای دیگری نشاندن
to be in safe keeping
U
درجای امن بودن
to keep the field
U
درجای خودثابت ماندن
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
recessional
U
وابسته بموقع تنفس
make hay while the sun shines
<idiom>
U
انجام بموقع کار
fitting
U
بموقع پرو لباس
perching
U
درجای بلند قرار دادن
platform
U
درجای بلند قرار دادن
platforms
U
درجای بلند قرار دادن
perch
U
درجای بلند قرار دادن
perched
U
درجای بلند قرار دادن
perches
U
درجای بلند قرار دادن
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
lock away
U
درجای قفل شده نگه داشتن
to rap out
U
بموقع گفتن فی المجلس ساختن
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
to poke up oneself
U
درجای تنگ رفتن ودر رابروی خود بستن
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
keloid or cheloid
U
یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
mortise dead lock
U
قفل داخل کار قفل داخل درب
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
up to date
U
بهنگام
up-to-date
U
بهنگام
in season
U
بهنگام
opportune
U
بهنگام
precociously
U
نا بهنگام
betimes
U
بهنگام
timeous
U
بهنگام
timous
U
بهنگام
mistimed
U
تا بهنگام
timely
U
بهنگام
seasonable
U
بهنگام
timous or meous
U
بهنگام
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
updates
U
بهنگام دراوری
updating
U
بهنگام دراوری
The untively death ( passing away ) …
U
درگذشت نا بهنگام ...
update
U
بهنگام در اوردن
microsoft
U
بهنگام سازی
updates
U
بهنگام در اوردن
updated
U
بهنگام دراوری
updated
U
بهنگام در اوردن
update
U
بهنگام دراوری
intempestive laughter
U
خنده بیجا یا نا بهنگام
well-timed
U
بهنگام در وقت مناسب
well timed
U
بهنگام در وقت مناسب
to poach a start in race
U
نا بهنگام پیش افتادن
premature decision
U
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
whiffle
U
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
journals
U
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
journal
U
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jumper
U
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
turnaround jump shot
U
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
o quake at work and sweet at meals.
<proverb>
U
به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
dual
U
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
storage
U
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
to carry out a proposal
U
پیشنهادی را اجرا کردن پیشنهادی را بموقع اجراگذاشتن
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
refreshed
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
dynamically
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
refresh
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshes
U
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
dynamic
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
switching
U
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
dynamically
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
databases
U
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
master
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
mastered
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
changing
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changed
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
database
U
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
change
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
masters
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
changes
U
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
add
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
amendment record
U
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
adds
U
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
changing
U
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
update
U
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updated
U
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updates
U
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
change
U
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changes
U
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed
U
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com