Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deferred printing
U
خیر در چاپ یک متن تا زمان دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
gray code
U
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
Other Matches
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
present
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
presents
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
furthers
U
دیگر
one an other
U
یک دیگر
another
U
دیگر
next
U
دیگر
other
U
دیگر
he is no more
U
او دیگر
else
U
دیگر
no more
U
دیگر نه
again
U
دیگر
others
U
دیگر
further
U
دیگر
furthered
U
دیگر
anymore
U
دیگر
from one another
<adv.>
U
از هم دیگر
from each other
<adv.>
U
از هم دیگر
of one another
<adv.>
U
از هم دیگر
of each other
<adv.>
U
از هم دیگر
alternatives
U
دیگر
alternative
U
شق دیگر
furthering
U
دیگر
secus
U
از دیگر سو
thence
U
دیگر
alternatives
U
شق دیگر
alternative
U
دیگر
synchrone
U
هم زمان
cycle time
U
زمان
synchronous
U
هم زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
yet
U
تا ان زمان
whene'er
U
هر زمان
zeitgeist
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
thitherto
U
تا ان زمان
contemporaneous
U
هم زمان
period
U
زمان
cotemporaneous
U
هم زمان
term
U
زمان
terming
U
زمان
tempo
U
زمان
tempos
U
زمان
times
U
زمان
termed
U
زمان
stroke
U
زمان
stroked
U
زمان
strokes
U
زمان
stroking
U
زمان
away
U
از ان زمان
date
U
زمان
dates
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
simultaneously
U
در یک زمان
time-consuming
U
زمان بر
thence
U
از ان زمان
time
U
زمان
periods
U
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
time-piece
U
زمان
clock
U
زمان
timepiece
U
زمان
clocks
U
زمان ها
timed
U
زمان
other
U
نوع دیگر
shunt
U
به خط دیگر انداختن
about-faces
U
سوی دیگر
about-face
U
جهت دیگر
about-face
U
سوی دیگر
about face
U
جهت دیگر
elsewhere
U
نقطه دیگر
about face
U
سوی دیگر
about-faces
U
جهت دیگر
shunts
U
به خط دیگر انداختن
shunted
U
به خط دیگر انداختن
at a later period
U
در موقع دیگر
by the same token
<adv.>
U
طور دیگر
again
U
از طرف دیگر
variant
U
نوع دیگر
beside
U
ازطرف دیگر
yon
U
ان یکی دیگر ان
another
U
یکی دیگر
another
U
شخص دیگر
aliunde
U
از منبع دیگر
alternative unit
U
واحدهای دیگر
elsewhere
U
بجای دیگر
others
U
نوع دیگر
another guess
U
نوعی دیگر
another guess
U
قسمتی دیگر
another day
U
یک روز دیگر
in fact
U
به عبارت دیگر
by the same token
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other hand
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other side
<adv.>
U
ازطرف دیگر
otherwise
<adv.>
U
ازطرف دیگر
alternatively
<adv.>
U
طور دیگر
apart from that
<adv.>
U
طور دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
طور دیگر
on the other hand
<adv.>
U
طور دیگر
on the other side
<adv.>
U
طور دیگر
otherwise
<adv.>
U
طور دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
ازطرف دیگر
apart from that
<adv.>
U
ازطرف دیگر
a horse of another colour
[different colour]
U
مطلبی دیگر
alternatively
<adv.>
U
از سوی دیگر
apart from that
<adv.>
U
از سوی دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
از سوی دیگر
by the same token
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other hand
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other side
<adv.>
U
از سوی دیگر
otherwise
<adv.>
U
از سوی دیگر
alternatively
<adv.>
U
ازطرف دیگر
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
in other words
<adv.>
U
به کلام دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
no more
U
دیگر ن
[فعل]
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
videlicet
U
به عبارت دیگر
othergates
U
جور دیگر
othergates
U
طور دیگر
otherguess
U
نوع دیگر
otherguess
U
جور دیگر
otherguess
U
بروش دیگر
otherguise
U
جور دیگر
otherness
U
چیز دیگر
otherwhence
U
از جای دیگر
otherwhere
U
جای دیگر
otherwhere
U
در مکان دیگر
otherwhile
U
گاه دیگر
otherwhile
U
وقت دیگر
other people
U
مردم دیگر
on the other part
U
از طرف دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
my other books
U
کتابهای دیگر من
never more
U
هرگز دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com