Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crevice corrosion
U
خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
structural damage
U
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machined
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
selected
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
select
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
knee brace
U
پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
hair crack
U
شکاف خوردگی ترک خوردگی
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
crinite
U
مویی
capillaries
U
مویی
piliform
U
مویی
tussocky
U
مویی
hairlike
U
مویی
trichoid
U
مویی
capillaceous
U
مویی
ciliary
U
مویی
capillary
U
مویی
hirsute
U
مویی
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
shatter crack
U
ترک مویی
pyrrhotism
U
سرخ مویی
maidenhair
U
پر سیاوشان مویی
cilice
U
جامه مویی
cilice
U
پارچه مویی
coping saw
U
اره مویی
villus
U
برامدگی مویی
hoariness
U
سفید مویی
capillary blood vessels
U
رگهای مویی
hair sieve
U
الک مویی
hair cells
U
یاختههای مویی
hairline crack
U
ترک مویی
grain side
U
سمت مویی
hair crack
U
ترک مویی
haircloth
U
پارچه مویی
hair worm
U
کرم مویی
hair line
U
طناب مویی
hair esthesiometer
U
بساوایی سنج مویی
comose
U
کلاله دار مویی
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
combings
U
مویی که درشانه کردن میریزد
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
hair shirt
U
پیراهن مویی که برای ریاضت میپوشند
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
shags
U
پارچه مویی زبر اویزان بودن
shagging
U
پارچه مویی زبر اویزان بودن
swabs
U
کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
swab
U
کف شوی وسیله نظافت سمبه مویی
shag
U
پارچه مویی زبر اویزان بودن
Our life is hanging by a thread .
U
زندگی مابه تار مویی بند است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
fritters
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fritter
U
قطعه قطعه کردن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
erosion
U
خوردگی
chafing
U
خوردگی
chafes
U
خوردگی
corrosion
U
خوردگی
corrsion
U
خوردگی
wears
U
خوردگی
abrasion
U
خوردگی
abrasions
U
خوردگی
wear
U
خوردگی
erosion-corrosion
U
خوردگی
chafe
U
خوردگی
cracking
U
ترک خوردگی
fractions
U
ترک خوردگی
surface corrosion
U
خوردگی سطحی
rick
U
پیچ خوردگی
cancellation
U
قلم خوردگی
fraction
U
ترک خوردگی
galvanic corrosion
U
خوردگی گالوانیکی
ricks
U
پیچ خوردگی
torsion
U
پیچ خوردگی
ricking
U
پیچ خوردگی
ricked
U
پیچ خوردگی
screws
U
پیچ خوردگی
twist
U
پیچ خوردگی
twisting
U
پیچ خوردگی
turmoil
U
بهم خوردگی
wrinkling
U
چین خوردگی
rancidity
U
باد خوردگی
vermiculation
U
کرم خوردگی
shrinkage
U
چروک خوردگی
disbandment
U
برهم خوردگی
folding
U
چین خوردگی
wrinkles
U
چین خوردگی
wrinkle
U
چین خوردگی
ruga
U
تاب خوردگی
rugosity
U
چروک خوردگی
uneasiness
U
بهم خوردگی
pliature
U
چین خوردگی
twists
U
پیچ خوردگی
queasiness
U
بهم خوردگی
backfall
U
زمین خوردگی
indisposedness
U
بهم خوردگی
erosion corrosion
U
خوردگی- فرسودگی
graphitic corrosion
U
خوردگی گرافیتی
kink
U
پیچ خوردگی
electrolytic corrosion
U
خوردگی الکترولیتی
collission
U
بهم خوردگی
screw
U
پیچ خوردگی
inurement
U
پینه خوردگی
crossing out
U
قلم خوردگی
electrochemical corrosion
U
خوردگی الکتروشیمیایی
muss
U
بهم خوردگی
folium
U
چین خوردگی
fissuration
U
ترک خوردگی
intercrystalline corrosion
U
خوردگی کریستالی
induration
U
پینه خوردگی
corrosive action
U
اثر خوردگی
disorderliness
U
اختلال بهم خوردگی
cavity
U
کرم خوردگی دندان
amusement
U
فریب خوردگی پذیرایی
indisposition
U
بهم خوردگی مزاج
trainsick
U
دچاربهم خوردگی حال
deception
U
حیله فریب خوردگی
worm hole
U
جای کرم خوردگی
turn
U
پیچ خوردگی قرقره
cavities
U
کرم خوردگی دندان
caries
U
کرم خوردگی دندان
indispositions
U
بهم خوردگی مزاج
he is recovered from his cold
U
سرما خوردگی او برطرف شد
slight cold
U
سرما خوردگی کم یا جزئی
folding test
U
ازمایش چین خوردگی
bending over test
U
ازمایش چین خوردگی
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
deceptions
U
حیله فریب خوردگی
stress corrosion
U
خوردگی در اثر تنش
revolts
U
بهم خوردگی انقلاب
hot crack
U
ترک خوردگی گرم
revolt
U
بهم خوردگی انقلاب
fold
U
چین خوردگی زمین
folded
U
چین خوردگی زمین
turn one's stomach
<idiom>
U
باعث حال به هم خوردگی
folds
U
چین خوردگی زمین
turns
U
پیچ خوردگی قرقره
corrosion control
U
جلوگیری و کنترل خوردگی
corrosion pit
U
فرورفتگی در اثر خوردگی
amusements
U
فریب خوردگی پذیرایی
cold cracking
U
ترک خوردگی فلز سرد
cross folding test
U
ازمایش چین خوردگی عرضی
corrosion
U
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
upset _
U
برهم زنی بهم خوردگی
he is rather i. than sick
U
بهم خوردگی یاساکت دارد
wears
U
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wear
U
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
stainless steel
U
فولاد مقاوم در برابر خوردگی
to knock under
U
تن دردادن اقراربزمین خوردگی کردن ازپادرامدن
carsick
U
مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
corrosion resistant
U
مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
seasickness
U
تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
nurse a cold
U
سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
oxygen tents
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
varus
U
پیچ خوردگی پابسوی درون چنبرشدگی پاازدرون
seasick
U
مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com