English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 236 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cut a figure U خود را جلوه دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
show off U جلوه دادن
show-off U جلوه دادن
show-offs U جلوه دادن
highlighting U جلوه دادن
worsen U بدتر جلوه دادن
worsened U بدتر جلوه دادن
worsening U بدتر جلوه دادن
worsens U بدتر جلوه دادن
journalese U بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
dwarf U کوتاه جلوه دادن
dwarfed U کوتاه جلوه دادن
dwarfing U کوتاه جلوه دادن
dwarfs U کوتاه جلوه دادن
blazon U جلوه دادن منتشرکردن
display highlighting U جلوه دادن تصویر
image enhancement U جلوه دادن تصویر
emblazonry U جلوه دادن
set off U جلوه دادن
to put forward U جلوه دادن
to set off U جلوه دادن
willful misrepresentation U عمدا" بد جلوه دادن
legitimised U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimises U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimized U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizes U منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizing U منطقی و معقول جلوه دادن
give oneself away <idiom> U گناهکار جلوه دادن
gloss over <idiom> U پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
talk through one's hat <idiom> U بزرگ جلوه دادن
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
antique wash U دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
post knotting U پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
Other Matches
flower design U طرح افشان گل [این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
smartest U جلوه گر
flaunts U جلوه
bravery U جلوه
smarter U جلوه گر
smarted U جلوه گر
lustrous U پر جلوه
showy U پر جلوه
smart U جلوه گر
showing U جلوه
flaunting U جلوه
smarts U جلوه گر
manifestation U جلوه
manifestations U جلوه
showings U جلوه
seeming U جلوه
expressions U جلوه
flaunt U جلوه
flaunted U جلوه
expression U جلوه
smarting U جلوه گر
glitzier U پر جلوه
flourish U جلوه
flourished U جلوه
flourishes U جلوه
shows U جلوه
showed U جلوه
resplendent U پر جلوه
sight U جلوه
meretriciousness U جلوه
glitziest U پر جلوه
glitzy U پر جلوه
sights U جلوه
gaily U پر جلوه
gorgeous U با جلوه
show U جلوه
withers U جلوه گاه
to show up U جلوه گر شدن
panache U خودنمایی جلوه
gloss U جلوه فاهر
coloratura U زیر و بم و جلوه
resplendence U درخشندگی جلوه
resplendency U درخشندگی جلوه
self display U جلوه گری
glitz U هر چیز پر جلوه
coloraturas U زیر و بم و جلوه
displaying U جلوه نمایاندن
lustre U جلوه درخشش
emotional expression U جلوه هیجانی
flashily U جلوه کنان
exhibitive U جلوه دهنده
luster U جلوه درخشش
display U جلوه نمایاندن
displayed U جلوه نمایاندن
pomposity U جلوه وشکوه
displays U جلوه نمایاندن
parades U نمایش با شکوه جلوه
luster U درخشیدن جلوه داشتن
gaudiness U خودنمائی جلوه فروشی
flashes U بروز ناگهانی جلوه
loom U جلوه گری ازدور
loomed U جلوه گری ازدور
parade U نمایش با شکوه جلوه
parading U نمایش با شکوه جلوه
paraded U نمایش با شکوه جلوه
looms U جلوه گری ازدور
flash U بروز ناگهانی جلوه
looming U جلوه گری ازدور
lustre U درخشیدن جلوه داشتن
flashed U بروز ناگهانی جلوه
looming U بزرگ جلوه کردن رفعت
blazonry U نمایش و جلوه هنری پرشکوه
looms U بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed U بزرگ جلوه کردن رفعت
finicking U جلوه فروش مشکل پسند
loom U بزرگ جلوه کردن رفعت
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
Ertman gul U [نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
gold lace [braids] U گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak U طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
garden design U طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
lamp قندیل [این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
Lenkoran medallion U ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
kepse motife U [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Miri design U طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
Mejidian style U طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
hands of Fatima U طرح دستان فاطمه [نوعی فرش محرابی که در آن دو نگاره کف دست استفاده می شود و جلوه ای از حالت سجود یک مسلمان و اشاره به اصول دین را نشان می دهد. این طرح بیشتر مربوط به قفقاز و شرق ترکیه بوده است.]
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
warp patterning U طراحی با تار [گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
landscape carpet U فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
to put any one up to something U کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
defines U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
televised U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
shift U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shifted U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shifts U انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
televises U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
formation U سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
adjudged U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
adjudges U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
adjudging U با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
outdo U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoes U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoing U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
khatayi U طرح یا گل های ختائی [این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
advances U ترقی دادن ترفیع رتبه دادن
square away U سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
organization of the ground U سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
greaten U درشت نشان دادن اهمیت دادن
allowances U جیره دادن فوق العاده دادن
allowance U جیره دادن فوق العاده دادن
organization U سازمان دادن ارایش دادن موضع
promulge U انتشار دادن بعموم اگهی دادن
organizations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations U سازمان دادن ارایش دادن موضع
indemnify U غرامت دادن به تامین مالی دادن به
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
dynamically U اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
dynamic U اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
empowered U اختیار دادن وکالت دادن
expand U توسعه دادن بسط دادن
to set forth U شرح دادن بیرون دادن
mitigate U تخفیف دادن تسکین دادن
circulates U انتشار دادن رواج دادن
organize U سازمان دادن ارایش دادن
purging U غرامت دادن جریمه دادن
individualized U تمیز دادن تشخیص دادن
informs U اطلاع دادن گزارش دادن
individualizing U تمیز دادن تشخیص دادن
expanding U توسعه دادن بسط دادن
empower U اختیار دادن وکالت دادن
develop U بسط دادن پرورش دادن
organising U سازمان دادن ارایش دادن
individualize U تمیز دادن تشخیص دادن
empowers U اختیار دادن وکالت دادن
organises U سازمان دادن ارایش دادن
to switch on U اتصال دادن جریان دادن
empowering U اختیار دادن وکالت دادن
insult U فحش دادن دشنام دادن
insulted U فحش دادن دشنام دادن
individualizes U تمیز دادن تشخیص دادن
lends U عاریه دادن اجاره دادن
relate U گزارش دادن شرح دادن
pronounce U حکم دادن فتوی دادن
pronounces U حکم دادن فتوی دادن
irritated U خراش دادن سوزش دادن
incise U چاک دادن شکاف دادن
incised U چاک دادن شکاف دادن
incises U چاک دادن شکاف دادن
irritate U خراش دادن سوزش دادن
give security for U تامین دادن ضامن دادن
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
garnishing U زینت دادن لعاب دادن
lend U عاریه دادن اجاره دادن
pottion U بهره دادن از جهاز دادن به
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
judging U حکم دادن تشخیص دادن
judges U حکم دادن تشخیص دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com