English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
igniting powder U خرج مشتعل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
buster U خرج مشتعل کننده استری یا لایی
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
igniter U مشتعل کننده
igniter U خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
igniter U مشتعل کننده اتش زنه
igniter pad U بالشتک مشتعل کننده
igniter train U مدار مشتعل کننده
igniting fuze U ماسوره مشتعل کننده
igniting fuze U کلاهک مشتعل کننده
igniting primer U چاشنی مشتعل کننده
ignition cap U کلاهک مشتعل کننده
ignitor U مشتعل کننده
initiator U چاشنی مشتعل کننده
tamping U بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
Other Matches
red-hot U مشتعل
ablaze U مشتعل
conflagrant U مشتعل
sulphurous U مشتعل
blazing U مشتعل
in flames U مشتعل
aflame U مشتعل
sulfurous U مشتعل
emblaze U مشتعل کردن
glow discharge cold cathode tube U لامپ مشتعل
glow discharge tube U لامپ مشتعل
flaming arc U قوس مشتعل
glows U مشتعل بودن
glowed U مشتعل بودن
glow U مشتعل بودن
kindles U مشتعل شدن
kindled U مشتعل شدن
kindle U مشتعل شدن
aglow U مشتعل وفروزان
flaming discharge U تخلیه مشتعل
glow tube U لامپ مشتعل
furnace U مشتعل کردن
furnaces U مشتعل کردن
ignited U مشتعل کردن یا شدن
igniting U مشتعل کردن یا شدن
neon glow lamp U لامپ مشتعل نئون
relume U برافروختن مشتعل کردن
ignites U مشتعل کردن یا شدن
on fire U مشتعل درتاب وتب
flame U مشتعل شدن تابش
flames U مشتعل شدن تابش
ignite U مشتعل کردن یا شدن
burns U سوختن مشتعل شدن
burn U سوختن مشتعل شدن
propane U پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
blazed U شعله درخشان یا اتش مشتعل
ignited U اتش گرفتن مشتعل شدن
blazes U شعله درخشان یا اتش مشتعل
low U مشتعل شدن زبانه کشیدن
blaze U شعله درخشان یا اتش مشتعل
igniting U اتش گرفتن مشتعل شدن
ignite U اتش گرفتن مشتعل شدن
ignites U اتش گرفتن مشتعل شدن
to burst into flames U اتش گرفتن مشتعل شدن
ignition U احتراق اتش زدن مشتعل کردن
envy rankled in his breast U اتش رشک در سینه اش مشتعل بود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ignites U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective U کج کننده
mauler U له کننده
thinner U کم کننده
puffer U پف کننده
deletive U حک کننده
solvent U اب کننده
solvents U اب کننده
crusher U له کننده
fillet U پر کننده
filleted U پر کننده
refuser U رد کننده
filleting U پر کننده
refutative U رد کننده
refutatory U رد کننده
jaberer U پچ پچ کننده
fillets U پر کننده
mitigative U کم کننده
mitigatory U کم کننده
doer U کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
syncopator U غش کننده
hoppers U لی لی کننده
hopper U لی لی کننده
bandwidth U یچ کننده
catterer U پچ پچ کننده
renunciant U کننده
skittish U رم کننده
surfy U کف کننده
renunciant U رد کننده
commulator U یک سو کننده
swooner U غش کننده
abjurer or abjuror U کننده
crepitant U خش خش کننده
mumbler U من من کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
bidders U کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
doers U کننده
bidder U کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com