English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cassiopeia U خداوند کرسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lord U خداوند
our lord U خداوند ما
gods U خداوند
god U خداوند
lord paramount U خداوند
joel U خداوند
lords U خداوند
the master U خداوند
lord's supper U شام خداوند
cassiopeiae U خداوند اورنگ
cassiopeia U خداوند اورنگ
the loard U خداوند خدا
the loard's prayer U دعای خداوند
the loard's supper U شام خداوند
the lord's supper U شام خداوند
theocrat U خداوند کشور
Lord's Prayer U دعای خداوند
scourge U غضب خداوند گوشمالی
the loard's day U روز خداوند یکشنبه
supper U عشای ربانی یا شام خداوند
suppers U عشای ربانی یا شام خداوند
the supreme U خداوند متعال باری تعالی
dominical U وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
kyrie U دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
departments U کرسی
department U کرسی
cathedra U کرسی
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
bar stool U کرسی میکده
curule chair U کرسی عاج
leporis U کرسی الجوزاء
lepus U کرسی الجوزاء
seater U کرسی نشین
sleeper wall U دیوار کرسی
podium U پایه کرسی
benches U بر کرسی نشستن
rostrums U کرسی خطابه
rostra U کرسی خطابه
anvils U اهنین کرسی
anvil U اهنین کرسی
rostrum U کرسی خطابه
pulpit U کرسی خطابه
bench U بر کرسی نشستن
pulpits U کرسی خطابه
podiums U پایه کرسی
chairing U کرسی استادی در دانشگاه
bar U کرسی خطابه وکلا
chairs U کرسی استادی در دانشگاه
music stool U کرسی پیانو زنان
bars U کرسی خطابه وکلا
lepus U عرش کرسی الجبار
chair U کرسی استادی در دانشگاه
chaired U کرسی استادی در دانشگاه
gestatoraial chair U کرسی حامل پاپ
stool U کرسی [سه یا چهار پایه]
leporis U عرش کرسی الجبار
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
to have the final [last] word <idiom> U حرف خود را به کرسی نشاندن
unseating U محروم کردن نماینده از کرسی
unseats U محروم کردن نماینده از کرسی
unseat U محروم کردن نماینده از کرسی
rostral U وابسته به منبر یا کرسی خطابه
bench U کرسی قضاوت جای ویژه
unseated U محروم کردن نماینده از کرسی
benches U کرسی قضاوت جای ویژه
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
tribune U سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
he lost the seat U مقام یا کرسی وکالت راازدست داد
To carry ones point. To have ones way. U حرف خود را به کرسی نشاندن ( پیش بردن )
He feels he must have the last word. U او فکر می کند که حتما باید حرف خودش را به کرسی بنشاند.
ducking stool U کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
congress party (indian national congress U حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
presiding U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presided U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
preside U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides U کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com