Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electress
U
خانم انتخاب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
schoolma'am
U
خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm
U
خانم معلم خانم دبیر
mrs. gadabout
U
د دری خانم هرجایی خانم
headmistress
U
خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses
U
خانم مدیر خانم رئیس
selectors
U
انتخاب کننده
outvoter
U
انتخاب کننده
choosey
U
انتخاب کننده
chooser
U
انتخاب کننده
selector
U
انتخاب کننده
selective
U
انتخاب کننده
elector
U
انتخاب کننده
electors
U
انتخاب کننده
choosy
U
انتخاب کننده
selectively
U
انتخاب کننده
selector channel
U
کانال انتخاب کننده
selector switch
U
گزینه انتخاب کننده
consumer choice
U
انتخاب مصرف کننده
constituent
U
انتخاب کننده موکل
consumer's choice
U
انتخاب مصرف کننده
constituents
U
انتخاب کننده موکل
theory of consumer's choice
U
نظریه انتخاب مصرف کننده
selective
U
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
selectively
U
دارای حسن انتخاب گلچین کننده
missy
U
دختر خانم خانم
target selector
U
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
channel selector
U
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون
tree
U
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
U
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
mistresses
U
خانم
mistress
U
خانم
missus
U
خانم
missis
U
خانم
madam
U
خانم
Madonnas
U
خانم من
Madonna
U
خانم من
donna
U
خانم
gentlewomen
U
خانم
dona
U
خانم
gentlewoman
U
خانم
dame
U
خانم
dames
U
خانم
signora
U
خانم
wife
U
خانم
goodwife
U
خانم
Mrs
U
خانم
begum
U
خانم
mademe
U
خانم
lady
U
خانم
madem
U
خانم
ladies
U
خانم
ma'am
U
خانم
princess
U
شاهزاده خانم
princesses
U
شاهزاده خانم
gentlewomanlike
U
خانم وار
head mistress
U
خانم رئیس
ladykin
U
خانم کوچولو
senora
U
بانو خانم
head mistress
U
خانم مدیرمدرسه
doctress
U
حکیم خانم
housewives
U
خانم خانه
lady killer
U
خانم قرزن
housewife
U
خانم خانه
demoiselle
U
دختر خانم
faille
U
روسری خانم ها
missy
U
خانم کوچولو
schoolmistresses
U
خانم رئیس
schoolmistress
U
خانم رئیس
lady principal
U
خانم رئیس
knockout
<idiom>
U
خانم زیبا
maid
U
خانم خدمتکار
waitress
U
خانم پیشخدمت
checked
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
U
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
hand bag
U
کیف دستی خانم ها
senorita
U
دوشیزه دختر خانم
princesses
U
شاهدخت شاهزاده خانم
princess
U
شاهدخت شاهزاده خانم
princesse
U
شاهدخت شاهزاده خانم
menu item
U
یک انتخاب در فهرست انتخاب
woman doctor
U
پزشک زن حکیم خانم طبیبه
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .
U
خانم به تمام معنی است
She is a very captivating lady .
U
خانم بسیار گیرایی است
cloches
U
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
princess
U
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
cloche
U
کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
andromeda
U
شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
princesses
U
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesse
U
مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
U
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
options
U
حق انتخاب
choice
U
انتخاب
drafted
U
انتخاب
election
U
انتخاب
excerption
U
انتخاب
option
U
حق انتخاب
franchise
U
حق انتخاب
choicest
U
انتخاب
options
U
انتخاب
delegacy
U
انتخاب
choicer
U
انتخاب
choices
U
انتخاب
option
U
انتخاب
drafts
U
انتخاب
suffrage
U
حق انتخاب
selections
U
انتخاب
selection
U
انتخاب
franc
U
حق انتخاب
francs
U
حق انتخاب
draft
U
انتخاب
selecting
U
انتخاب
franchises
U
حق انتخاب
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
break
U
انتخاب شود
social selection
U
انتخاب اجتماعی
picked
U
انتخاب شده
pick out
<idiom>
U
انتخاب کردن
election
U
انتخاب نماینده
chose
U
انتخاب کرده
self service
U
با انتخاب ازاد
selectivity
U
حسن انتخاب
reelection
U
تجدید انتخاب
self-service
U
با انتخاب ازاد
breaks
U
انتخاب شود
switched line
U
خط انتخاب شده
hits
U
انتخاب یک کلید
hit
U
انتخاب یک کلید
hitting
U
انتخاب یک کلید
cream of the crop
<idiom>
U
انتخاب عانی
economic choice
U
انتخاب اقتصادی
direct selection
U
انتخاب مستقیم
options
U
شق انتخاب شده
cooptation
U
انتخاب درونی
selects
U
انتخاب کردن
cs
U
انتخاب تراشه
to have one's pick
U
انتخاب کردن
seller's option
U
انتخاب فروشنده
circuit switching
U
انتخاب مدار
dials
U
انتخاب کردن
dialled
U
انتخاب کردن
dialed
U
انتخاب کردن
dial
U
انتخاب کردن
selection of position
U
انتخاب موضع
selection switch
U
گزینه انتخاب
option
U
شق انتخاب شده
route selection
U
انتخاب مسیر
check boxes
U
چهارگوشهای انتخاب
chip select
U
انتخاب تراشه
choice of technology
U
انتخاب تکنولوژی
choiceless
U
محروم از حق انتخاب
select
U
انتخاب کردن
scracity and choice
U
کمیابی و انتخاب
selected
U
انتخاب کردن
the polls
U
انتخاب گاه
screen
U
انتخاب کردن
selectively
U
قابل انتخاب
single
U
انتخاب کردن
pickup
U
انتخاب رشد
sifts
U
انتخاب کردن
sifted
U
انتخاب کردن
to make a choice of
U
انتخاب کردن
opts
U
انتخاب کردن
opted
U
انتخاب کردن
opt
U
انتخاب کردن
pitch upon
U
انتخاب کردن
choose
U
انتخاب کردن
re election
U
انتخاب مجدد
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
elected
U
انتخاب شده
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
elects
U
انتخاب کردن
eligible
U
قابل انتخاب
selectively
U
مبنی بر انتخاب
selective
U
قابل انتخاب
selective
U
مبنی بر انتخاب
screened
U
انتخاب کردن
get in
U
انتخاب شدن
screening, screenings
U
انتخاب کردن
screens
U
انتخاب کردن
choosing
U
انتخاب کردن
chooses
U
انتخاب کردن
menu
U
فهرست انتخاب
eligible
U
شایسته انتخاب
menus
U
فهرست انتخاب
electing
U
انتخاب کردن
faulty selection
U
انتخاب غلط
impluse selection
U
انتخاب ایمپولز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com