Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
to take by storm
U
با حمله گرفتن
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
comment
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commenting
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helps
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commented
U
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
help
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped
U
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
U
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
heading select feature
U
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
blue key
U
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
auxiliary storage
U
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
cads
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
escape character
U
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
attack on preparation
U
شمشیرباز اماده برای حمله
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
auxiliary operation
U
عملیات کمکی عملکرد کمکی
ambush
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia
U
حمله برای غارت وبرده گیری
ambushed
U
مخفی گاه سربازان برای حمله
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
slots
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
to square up
U
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
screen
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings
U
ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
shoot the gap
U
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
enlist
U
برای سربازی گرفتن
enlists
U
برای سربازی گرفتن
enlisting
U
برای سربازی گرفتن
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
to borrow for ... weeks
U
برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at
U
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything
U
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
To have design on someone . To malign someone .
U
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
moves
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
moved
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
cp
U
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carried
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carrying
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
bid
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dead letter box
U
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
provisor
U
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gauging rod
U
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
apologists
U
مدافع
blue liner
U
مدافع
apologist
U
مدافع
backer up
U
مدافع
pleader
U
مدافع
defenseless
U
بی مدافع
crease defenceman
U
مدافع
pass rusher
U
مدافع خط
close defence
U
سه مدافع
defendant
U
مدافع
defender
U
مدافع
defenders
U
مدافع
back
U
مدافع
backs
U
مدافع
defendants
U
مدافع
championless
U
بی مدافع
to take a sample of blood
U
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
advocating
U
وکیل مدافع
positioned
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocate
U
وکیل مدافع
backfour
U
چهار مدافع
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocated
U
وکیل مدافع
backman
U
بازیگر مدافع
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
blitzer
U
مدافع نفوذی
advocates
U
وکیل مدافع
proctor
U
وکیل مدافع
barristers
U
وکیل مدافع
barrister
U
وکیل مدافع
self defensive
U
مدافع خود
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
full back
U
مدافع پوششی
back
U
مدافع خط میدان
backs
U
مدافع خط میدان
judge advocate
U
وکیل مدافع
defensor
U
وکیل مدافع
defending attorney
U
وکیل مدافع
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
counselor
U
رایزن وکیل مدافع
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
chicken fight
U
سد کردن پی در پی راه مدافع
contestants
U
مسابقه دهنده مدافع
counsellors
U
رایزن وکیل مدافع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com