English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
six membered ring U حلقه شش عضوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
organic U عضوی
memberless U بی عضوی
nest U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
organic sensations U احساسهای عضوی
dyadic unit U واحد دو عضوی
organic deafness U کری عضوی
monoplegia U فلج یک عضوی
inorganic U غیر عضوی
dysarthria U نارساگویی عضوی
dyad U گروه دو عضوی
organic set U امایه عضوی
organicism U عضوی نگری
diad U گروه دو عضوی
organic disorder U اختلال عضوی
octamerous U هشت عضوی
struma U اتساع و گشادشدن هر عضوی
maimed U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
ablation U قطع عضوی از بدن
brachium U هر عضوی شبیه بازو
maiming U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
psychalgia U درد غیر عضوی
maims U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
organic mental disorder U اختلال روانی عضوی
organic psychosis U روان پریشی عضوی
amputation U قطع عضوی از بدن
maim U اختلال یا از کارافتادگی عضوی
hypertrophy U بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
viscus U عضوی که دراحشاء واقع شده است
loops U حلقه درون حلقه دیگر
looped U حلقه درون حلقه دیگر
loop U حلقه درون حلقه دیگر
crispest U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
tranillumination U انقال نور از خلال عضوی بعضو دیگری
emphysema U اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
play footsie <idiom> U از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
Internet U انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
purling U حلقه حلقه شدن
purled U حلقه حلقه شدن
wreathy U حلقه حلقه شده
quoit U حلقه پرتاب حلقه
purls U حلقه حلقه شدن
purl U حلقه حلقه شدن
convolute U حلقه حلقه کردن
eye bolt U حلقه حلقه اتصال
Internet U انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
looped U حلقه
fascia U حلقه
volution U حلقه
volute U حلقه
whorl U حلقه
whorls U حلقه
bell-flower U حلقه گل
wisp U حلقه
verticil U حلقه
wisps U حلقه
hanks U حلقه
curly U حلقه حلقه
loops U حلقه
hank U حلقه
fascias U حلقه
strop U حلقه
curled U حلقه
curls U حلقه
wreath U حلقه گل
wreaths U حلقه گل
convolutions U حلقه
ear ring U حلقه
coil U حلقه
coiled U حلقه
coils U حلقه
gyre U حلقه
anadem U حلقه گل
grummet U حلقه
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
flower cup U حلقه گل
curl U حلقه
collars U حلقه
ring aperture U حلقه
cycle U حلقه
vortex U حلقه
vortexes U حلقه
vortices U حلقه
ran U حلقه
metamere U حلقه
lunette U حلقه
convolution U حلقه
cycled U حلقه
cycles U حلقه
hoop U حلقه
hoops U حلقه
collar U حلقه
do while loop U حلقه WHILE/DO
straps U حلقه
ring U حلقه
reeling U حلقه
reeled U حلقه
eyes U حلقه
gird U حلقه
reels U حلقه
eyeing U حلقه
strap U حلقه
loop U حلقه
meshes U حلقه
meshing U حلقه
link U حلقه
earring U حلقه
reel U حلقه
mesh U حلقه
eying U حلقه
eye U حلقه
intermediate link U حلقه میانی
infinite loop U حلقه نامحدود
internal circuit U حلقه داخلی
segments U حلقه بند
segment U بند حلقه
basket U حلقه بسکتبال
annulose U حلقه دار
segment U حلقه بند
infinite loop U حلقه نامتناهی
inner loop U حلقه داخلی
inner loop U حلقه درونی
baskets U حلقه بسکتبال
under neath U زیر حلقه
wickets U دریچه حلقه
curl U حلقه بردار
curl U پیچاندن حلقه
curl U حلقه کردن
ring U حلقه زدن
life buoy U حلقه نجات
vaulting horse U خرک حلقه
hoops U حلقه بسکتبال
bullrings U حلقه سینه
bullring U حلقه سینه
link U حلقه زنجیر
verticillate U حلقه شده
curl U حلقه شدن
curled U حلقه کردن
interwreathe U حلقه کردن
looping U ایجاد حلقه
looping U حلقه زنی
jews harp U حلقه لنگر
curls U حلقه شدن
curls U حلقه بردار
curls U پیچاندن حلقه
curls U حلقه کردن
key ring U حلقه کلید
curled U حلقه شدن
curled U حلقه بردار
curled U پیچاندن حلقه
endless loop U حلقه بی انتها
gloria U حلقه نور
grid mesh U حلقه شبکه
common link U حلقه معمولی
grommet U حلقه ضامن
grommet strop U حلقه بافته
coil down U حلقه کردن
closed loop U حلقه مسدود
closed loop U حلقه بسته
cincture U حلقه محوطه
stayband U حلقه مهار
stacking swivel U حلقه چاتمه
buntline hitch U گره حلقه
counting loop U حلقه شمارش
current loop U حلقه جاری
cycle stealing U حلقه ربایی
endless loop U حلقه بی پایان
end of reel U انتهای حلقه
end link U حلقه پایانی
end link U حلقه انتهایی
eye splice U حلقه دائم
fairy ring U حلقه قارچ
telephone loope U حلقه تلفن
drip loop U حلقه ریزش اب
feed reel U حلقه خوراننده
drawing blick U حلقه کشش
draw in U در حلقه دراوردن
tape reel U حلقه نوار
cycles per second U حلقه درثانیه
brush ring U حلقه زغال
bridged ring U حلقه پل دار
adaptor piece U حلقه اتصال
coils U حلقه شدن
hysteresis curve U حلقه پسماند
hysteresis cycle U حلقه پسماند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com