Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supersensitive
U
حساس شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stark
U
حساس سفت
starker
U
حساس سفت
starkest
U
حساس سفت
starkly
U
حساس سفت
detector
U
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors
U
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
crystal
U
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystals
U
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
exquisite
U
حساس
sensitivities
U
حساس بودن به چیزی
sensitivity
U
حساس بودن به چیزی
critical
U
حساس
tender
U
حساس
tender
U
حساس بودن
tendered
U
حساس
tendered
U
حساس بودن
tenderest
U
حساس
tenderest
U
حساس بودن
tendering
U
حساس
tendering
U
حساس بودن
sensitive
U
حساس
sensitive
U
حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
vigilant
U
حساس
delicate
U
حساس
ticklish
U
حساس
sensitively
U
بطور حساس
insensible
U
غیر حساس
hypersensitive
U
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
insensitive
U
غیر حساس
insensitivity
U
غیر حساس
laser
U
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
lasers
U
روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
alive
U
حساس
jumpy
U
بیقرار حساس
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
pen
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens
U
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
susceptible
U
حساس مستعد پذیرش
light
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
lighted
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
lightest
U
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
touchier
U
نازک نارنجی حساس
touchiest
U
نازک نارنجی حساس
touchy
U
نازک نارنجی حساس
perceptive
U
حساس و باهوش
privilege
U
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
sensor
U
حساس
prominent
U
حساس
elastic
U
حساس
sensitised
U
حساس کردن
sensitised
U
حساس شدن
sensitises
U
حساس کردن
sensitises
U
حساس شدن
sensitising
U
حساس کردن
sensitising
U
حساس شدن
sensitize
U
حساس کردن
sensitize
U
حساس شدن
sensitized
U
حساس کردن
sensitized
U
حساس شدن
sensitizes
U
حساس کردن
sensitizes
U
حساس شدن
sensitizing
U
حساس کردن
sensitizing
U
حساس شدن
surge
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges
U
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
tenderised
U
حساس کردن
tenderises
U
حساس کردن
tenderising
U
حساس کردن
tenderize
U
حساس کردن
tenderized
U
حساس کردن
tenderizes
U
حساس کردن
tenderizing
U
حساس کردن
tentacle
U
شاخک حساس ریشه حساس
tentacle
U
موی حساس جانور
tentacles
U
شاخک حساس ریشه حساس
tentacles
U
موی حساس جانور
form
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
formed
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms
U
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
sentimental
U
حساس
LCD
U
چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
sensory
U
وابسته به مرکز احساس حساس
acute
U
حساس
activator
U
حساس گر
antidisturbance fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
antihandling fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
antistatic mat
U
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
case sensitive
U
حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
computer output microfilm recorder
U
دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
context sensitive
U
حساس نسبت به متن
context sensitive help
U
کمک حساس به قرینه
critical facility
U
تاسیسات حساس
critical item
U
اماد حساس
critical mass
U
توده حساس
critical position
U
پوزیسیون حساس
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Other Matches
sensitive to corrosion
U
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
sensitive clay
U
رس حساس
sensate
U
حساس
elastic demand
U
حساس
thin skinned
U
حساس
passible
U
حساس
techy
U
حساس
supersensitive
U
حساس
susceptive
U
حساس
sharp nosed
U
حساس
key
<adj.>
U
حساس
feisty
U
حساس
feelingly
U
بطور حساس
pixilated
U
خیلی حساس
key terrain
U
زمین حساس
sensory nerves
U
پیهای حساس
sensitizer
U
حساس کننده
skinless
U
خیلی حساس
sensitization
U
حساس سازی
key points
U
نقاط حساس
key position
U
شغل حساس
keop soo
U
نقاط حساس
it touched him on the raw
U
بنقطه حساس
sensitization
U
حساس شدن
sensitization
U
حساس کردن
sensitive plant
U
گیاه حساس
elastic supply
U
عرضه حساس
kittle
U
هوشیار حساس
hygrosensitive
U
حساس به رطوبت
senseful
U
خیلی حساس
high strung
U
بسیار حساس
gleg
U
حساس باهوش
mimosa
U
گیاه حساس
palpi
U
شاخک حساس
hyperaesthetic
U
زیاده از حد حساس
overstrung
U
خیلی حساس
sensitive zone
U
منطقه حساس
vibrissa
U
موی حساس
a sensitive subject
[topic]
U
موضوعی حساس
supersensitive
U
فوق حساس
supersensitive
U
فوق العاده حساس
tender minded
U
دارای فکر حساس
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
tentacular
U
دارای شاخک حساس
key position
U
موضع حساس و مهم
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
susceptible to pain
U
حساس نسبت بدرد
sensitive to light
U
حساس نسبت به روشنایی
pressure sensitive pen
U
قلم حساس به فشار
palpus
U
شاخک حساس سبیل
soft boiled
U
نیم بند حساس
laminitis
U
اماس لایههای حساس
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
kyusho
U
نقاط حساس بدن
vital points
U
نقاط حساس بدن
dipneedle circuit
U
مدار حساس مغناطیسی
tentacular
U
شبیه شاخک حساس
detecting circuit
U
مدار حساس مین
electrosensitive paper
U
کاغذ حساس الکترونیکی
hypergolic fuel
U
سوخت فوق حساس
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
photodiode
U
دیود حساس نسبت به نور
pressure sensitive keyboard
U
صفحه کلید حساس به فشار
touch sensitive display
U
صفحه نمایش حساس لمسی
detector paper
U
کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
electrosensitive
U
چاپ با کاغذ حساس به الکترون
photoconductor
U
هادی حساس نسبت به نور
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
hypergolic fuel
U
سوخت خیلی حساس به اشتعال
light sensitive cell
U
سلول حساس در برابر نور
light sensitive layer
U
لایه یا قشر حساس در برابرنور
light sensitive resistor
U
مقاومت حساس در برابر نور
otocyst
U
عضو حساس شنوایی بی مهرگان
dunnite
U
نوعی ماده منفجر حساس
fluxgate
U
وسیله حساس به مین مغناطیسی
panchromatic
U
حساس نسبت بهمه رنگها
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
supersensitive
U
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
dermis
U
قسمت حساس وعروقی میان پوست
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
photocell
U
یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
vital point
U
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
spicula
U
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
spicule
U
سیخک شاخک حساس نوک تیز سنبله
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
epicritic
U
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
heliogravure
U
گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
emulsion laser storage
U
روش ذخیره سازی دیجیتال با استفاده ازلیزر در مقابل ماده حساس به نور
digitize
U
سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
sense switch
U
سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
phototypesetter
U
وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
wet bulb termometere
U
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
sense probe
U
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
Faraday cage
U
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
electrostatic
U
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
it is insensitive to light
U
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
intenerate
U
لطیف کردن حساس کردن
electrosensitive printer
U
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
photoconductive
U
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com