Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
feint
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feints
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feints
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
moved
U
حرکت فریبنده
move
U
حرکت فریبنده
moves
U
حرکت فریبنده
gull
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
enroute personnel
U
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
false
U
دروغین
pseudo
U
دروغین
false arch
U
هلال دروغین
filbert base
U
پایگاه دروغین
shamateur
U
اماتور دروغین
dummies
U
هدف دروغین
dummy
U
هدف دروغین
many valued
U
دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
demons
U
فریبنده
demon
U
فریبنده
illusory
U
فریبنده
enchantresses
U
زن فریبنده
enchantress
U
زن فریبنده
inveigler
U
فریبنده
double mind
U
فریبنده
charmer
U
فریبنده
glamorous
U
فریبنده
enticing
U
فریبنده
attractive
U
فریبنده
catching
U
فریبنده
sleekit
U
فریبنده
delusive
U
فریبنده
indued with charm
U
فریبنده
captious
U
فریبنده
charmers
U
فریبنده
insinuative
U
فریبنده
double minded
U
فریبنده
sophisticate
U
فریبنده
bewitching
U
فریبنده
charming
U
فریبنده
tempter
U
فریبنده
hollow
U
فریبنده
hollows
U
فریبنده
captivating
U
فریبنده
dummy
U
فریبنده
dummies
U
فریبنده
deceptive
U
فریبنده
winnings
U
فریبنده
winning
U
فریبنده
fascinating
U
فریبنده
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
seductively
U
بطور فریبنده
kites
U
هدف کش فریبنده
dummy message
U
پیام فریبنده
warlock
U
پست و فریبنده
wrenched
U
نقشه فریبنده
kite
U
هدف کش فریبنده
pumps
U
حرکات فریبنده
pumped
U
حرکات فریبنده
pump
U
حرکات فریبنده
filbert base
U
پایگاه فریبنده
wrench
U
نقشه فریبنده
wrenches
U
نقشه فریبنده
witch
U
پیره زن فریبنده
illusorily
U
بطور فریبنده
illusively
U
بطور فریبنده
fascinatingly
U
بطور فریبنده
enchantingly
U
بطور فریبنده
decoy ships
U
کشتیهای فریبنده
charmingly
U
بطور فریبنده
witches
U
پیره زن فریبنده
phantom
U
منظر فاهر فریبنده
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
delusory
U
فریبنده گمراه کننده
gaff
U
شوخی فریبنده حیله
phantoms
U
منظر فاهر فریبنده
stool
U
گروه فریبنده شکار
femme fatale
U
زن بدبخت کننده زن فریبنده
femmes fatales
U
زن بدبخت کننده زن فریبنده
q ship
U
ناو فریبنده ودروغین
stutter step
U
گامهای فریبنده در حال دو
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
fallaciously
U
بطور فریبنده و سفسطه امیز
dummy
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
sophisticate
U
رنگ واب فریبنده زدن به
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
operations
U
عملیات
treatments
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
operation
U
عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
string operation
U
عملیات رشتهای
operation center
U
مرکز عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
campaigned
U
عملیات جنگی
base operation
U
عملیات پایگاهی
closing
U
خاتمه عملیات
earthworks
U
عملیات خاکی
phases
U
مرحله عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
block operation
U
عملیات بلوک
operation overlay
U
کالک عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
centre of activities
U
مرکز عملیات
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
campaign
U
عملیات جنگی
formal operations
U
عملیات صوری
operation map
U
نقشه عملیات
business type operation
U
عملیات تجارتی
phase
U
مرحله عملیات
building operations
U
عملیات ساختمانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com