English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intentional movement U حرکت عمدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
aforethought U عمدی
wilfull U عمدی
advertency U عمدی
deliberating U عمدی
premeditated U عمدی
deliberates U عمدی
deliberated U عمدی
deliberate U عمدی
intentional U عمدی
prepense U عمدی
autonomic U عمدی
intentional foal U خطای عمدی
willful misconduct U زیان عمدی
voluntary act U فعل عمدی
unitentional U غیر عمدی
lemons U باخت عمدی
murders U قتل عمدی
inadvertent U غیر عمدی
murdering U قتل عمدی
lemon U باخت عمدی
murdered U قتل عمدی
tank U باخت عمدی
willful misconduct U خسارت عمدی
dump U باخت عمدی
cheap shot U خشونت عمدی
sabotage U خرابکاری عمدی
reflation U تورم عمدی
wilful murder U قتل عمدی
intentional handball U هند عمدی
sabotaged U خرابکاری عمدی
wilfull murder U قتل عمدی
murder U قتل عمدی
sabotages U خرابکاری عمدی
malice a U خیانت عمدی
studied U دانسته عمدی
sabotaging U خرابکاری عمدی
sand bag U سستی عمدی در تمرین
arson U اتش زدن عمدی
d.sin U گناه بزرگ عمدی
arson U ایجاد حریق عمدی
by accident or d. U بطور اتفاقی یا عمدی
casually U بطور غیر عمدی
setting on fire U اتش زدن عمدی
vertical parity check U مقابله توان عمدی
invlountary act U فعل غیر عمدی
was that intended? U ایا ان عمدی بود
homicide by misadventure U قتل غیر عمدی
hacked U لگد زدن عمدی دررگبی
inadvertence U غیر عمدی عدم تعمد
hack U لگد زدن عمدی دررگبی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
hacks U لگد زدن عمدی دررگبی
miscarriage U سقط جنین غیر عمدی
miscarriages U سقط جنین غیر عمدی
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
deliberated U عمدا انجام دادن عمدی
deliberate U عمدا انجام دادن عمدی
deliberates U عمدا انجام دادن عمدی
deliberating U عمدا انجام دادن عمدی
destruct U خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
match penalty U خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
arson U تولید حریق عمدی در مال غیر
voluntary U عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
unitentionally U ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
inadvertenly U بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
draw play U ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
allowance U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowances U اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
kamikaze U ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
running U در حرکت
movement U حرکت
frozen U بی حرکت
progressing U حرکت
progresses U حرکت
scrolling U حرکت
stills U بی حرکت
stillest U بی حرکت
geste U حرکت
gest U حرکت
immobile U بی حرکت
still U بی حرکت
stiller U بی حرکت
progressed U حرکت
progress U حرکت
agog U در حرکت
shifts U حرکت
shifted U حرکت
shift U حرکت
demeanour U حرکت
demeanor U حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
traveled U حرکت
afloat U در حرکت
motionless U بی حرکت
animation U حرکت
departures U حرکت
departure U حرکت
animations U حرکت
locomotion U حرکت
vapid U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
travel U حرکت
haviour U حرکت
motioned U حرکت
motion U حرکت
sedentary U بی حرکت
maneuver U حرکت
motions U حرکت
motioning U حرکت
pat U بی حرکت
oi U در حرکت
on the move U در حرکت
stirred U حرکت
stir U حرکت
circulations U حرکت
stirrings U حرکت
circulation U حرکت
otiose U بی حرکت
inert U بی حرکت
patted U بی حرکت
patting U بی حرکت
gesture U حرکت
gestured U حرکت
gesturing U حرکت
animal U حس و حرکت
stirs U حرکت
animals U حس و حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com