Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
Other Matches
blankest
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
slide chasse
U
حرکت با یک پا بجلو و فشار
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
Move along, please!
[in a crowd]
U
لطفا بجلو حرکت کنید!
[در جمعیتی]
sculled
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculled
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
skulls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
yawed
U
حرکت جنبی قایق
yaw
U
حرکت جنبی قایق
freeing
U
حرکت قایق در جلو باد
frees
U
حرکت قایق در جلو باد
underway
U
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
free
U
حرکت قایق در جلو باد
freed
U
حرکت قایق در جلو باد
sculled
U
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
trolling
U
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
beats
U
حرکت قایق بسمت باد
beat
U
حرکت قایق بسمت باد
scull
U
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculls
U
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
ooch
U
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
washes
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash
U
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
frostbiter
U
قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
headings
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
heading
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
gibes
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
starboard tack
U
حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
jibed
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibing
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibe
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
tacks
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
in irons
U
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
pushaway
U
غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
bottom bouncing
U
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
shift
U
حرکت دادن
movement
U
حرکت دادن
shifted
U
حرکت دادن
moves
U
حرکت دادن
shifts
U
حرکت دادن
moved
U
حرکت دادن
move
U
حرکت دادن
stir up
<idiom>
U
حرکت دادن
moveable
U
قابل حرکت دادن
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
propel
U
بردن حرکت دادن
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
propels
U
بردن حرکت دادن
moom umjigigi
U
حرکت دادن بدن
propelled
U
بردن حرکت دادن
routes
U
فرمان حرکت دادن
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
courses
U
بسرعت حرکت دادن
route
U
فرمان حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
course
U
بسرعت حرکت دادن
advancing
U
حرکت دادن چیزی به جلو
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
advance
U
حرکت دادن چیزی به جلو
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
whiff
U
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
advances
U
حرکت دادن چیزی به جلو
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
stirred
U
حرکت دادن بهم زدن
stirs
U
حرکت دادن بهم زدن
stirrings
U
حرکت دادن بهم زدن
stir
U
حرکت دادن بهم زدن
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
yaw
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
papering
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
slew
U
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
paper
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papered
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
rouse
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
roused
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
rouses
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
yawed
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
give free rein to
<idiom>
U
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
head way
U
بجلو
onward
U
بجلو
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
DFD
U
نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
dump
U
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
propels
U
بجلو راندن
propelled
U
بجلو راندن
prefrontal
U
بجلو مغز
propel
U
بجلو راندن
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
Keep moving!
U
بجلو برو
[بروید]
!
ap koobi seogi
U
راه رفتن بجلو
inclining
U
خمیدگی بجلو و پایین
joysticks
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
antrorse
U
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
ap dellyo chagi
U
ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
go long
U
تلاش درپاس طولانی بجلو
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
friction feed
U
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
mechanical mouse
U
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
french heel
U
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jack knife
U
خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
pass
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passed
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
passes
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
balestra
U
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
front drop
U
پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com