Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pump
U
حرکات فریبنده
pumped
U
حرکات فریبنده
pumps
U
حرکات فریبنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dummy
U
فریبنده
bewitching
U
فریبنده
charmers
U
فریبنده
enchantresses
U
زن فریبنده
charmer
U
فریبنده
catching
U
فریبنده
enchantress
U
زن فریبنده
dummies
U
فریبنده
fascinating
U
فریبنده
winnings
U
فریبنده
winning
U
فریبنده
charming
U
فریبنده
hollow
U
فریبنده
hollows
U
فریبنده
attractive
U
فریبنده
deceptive
U
فریبنده
demon
U
فریبنده
demons
U
فریبنده
illusory
U
فریبنده
tempter
U
فریبنده
double mind
U
فریبنده
double minded
U
فریبنده
sophisticate
U
فریبنده
sleekit
U
فریبنده
indued with charm
U
فریبنده
insinuative
U
فریبنده
delusive
U
فریبنده
inveigler
U
فریبنده
captivating
U
فریبنده
captious
U
فریبنده
glamorous
U
فریبنده
enticing
U
فریبنده
warlock
U
پست و فریبنده
wrench
U
نقشه فریبنده
wrenched
U
نقشه فریبنده
kite
U
هدف کش فریبنده
witch
U
پیره زن فریبنده
witches
U
پیره زن فریبنده
filbert base
U
پایگاه فریبنده
wrenches
U
نقشه فریبنده
seductively
U
بطور فریبنده
illusorily
U
بطور فریبنده
decoy ships
U
کشتیهای فریبنده
fascinatingly
U
بطور فریبنده
enchantingly
U
بطور فریبنده
charmingly
U
بطور فریبنده
illusively
U
بطور فریبنده
dummy message
U
پیام فریبنده
kites
U
هدف کش فریبنده
move
U
حرکت فریبنده
moved
U
حرکت فریبنده
moves
U
حرکت فریبنده
gaff
U
شوخی فریبنده حیله
phantom
U
منظر فاهر فریبنده
femmes fatales
U
زن بدبخت کننده زن فریبنده
q ship
U
ناو فریبنده ودروغین
delusory
U
فریبنده گمراه کننده
phantoms
U
منظر فاهر فریبنده
stutter step
U
گامهای فریبنده در حال دو
phantasm
U
فاهر فریبنده سایه
femme fatale
U
زن بدبخت کننده زن فریبنده
stool
U
گروه فریبنده شکار
dummies
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
feint
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
sophisticate
U
رنگ واب فریبنده زدن به
feinting
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
dummy
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
feints
U
حرکت فریبنده عملیات دروغین
fallaciously
U
بطور فریبنده و سفسطه امیز
movements
U
حرکات
rings
U
حرکات دارحلقه
puerilism
U
حرکات کودکانه
voluntary exercise
U
حرکات اختیاری
compulsory
U
حرکات اجباری
retrograde movement
U
حرکات به عقب
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
school figures
U
حرکات اسب
prescribed exercise
U
حرکات اجباری
compulsory freestyle
U
حرکات اجباری
air movements
U
حرکات هوایی
cadence
U
موزونی حرکات
motion analysis
U
تحلیل حرکات
movements
U
حرکات یکانها
play marking
U
حرکات تهاجمی
gestures
U
حرکات بیانگر
optional
U
حرکات اختیاری
peristalsis
U
حرکات حلقوی
eurythmics
U
تناسب حرکات
calisthenics
U
حرکات سوئدی
cadences
U
موزونی حرکات
calisthenics
U
حرکات نرمشی
eye movements
U
حرکات چشم
appeasement gestures
U
حرکات صلح جویانه
circulation control
U
مدار کنترل حرکات
maneuvering board
U
تابلوی حرکات ناوها
lunes
U
حرکات جنون امیز
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
air register
U
تنظیم حرکات هوایی
eurythmics
U
حرکات بدنی موزون
road movement
U
حرکات روی جاده
eurhythmics
U
حرکات بدنی موزون
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
rapid eye movements
U
حرکات سریع چشم
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
girlishness
U
حرکات یا حالات دخترانه
notation
U
ثبت حرکات شطرنج
notations
U
ثبت حرکات شطرنج
piaffe
U
نمایش حرکات یورتمهای
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
lip key
[دستگاه ثبت حرکات لب]
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
air movement section
U
قسمت حرکات هوایی
surges
U
حرکات افقی اب دریا
disports
U
حرکات نشاط انگیزکردن
transposition
U
تبدیل حرکات شطرنج
aerobatic
U
حرکات آکروباتی با هواپیما
gestural
U
متضمن حرکات واشارات
by-play
U
حرکات یا مکالمات فرعی
disporting
U
حرکات نشاط انگیزکردن
disport
U
حرکات نشاط انگیزکردن
disported
U
حرکات نشاط انگیزکردن
surged
U
حرکات افقی اب دریا
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
surge
U
حرکات افقی اب دریا
adiadokinesis
U
زوال حرکات تناوبی
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
by-play
U
حرکات یا مکالمات کنار صحنه
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
patterns
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
percentages
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
theatrical gestures
U
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
air control ship
U
ناو کنترل حرکات هوایی
percentage
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
cardiography
U
ثبت حرکات وضربان قلب
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
scored
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
scores
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
paragraph three
U
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
score
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
lindy
U
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
algebriac notation
U
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
beau geste
U
حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
combination shot
U
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
dressage
U
حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
kymograph
U
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
quails
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail
U
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
calibrating
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
programs
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
mechanical mouse
U
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
scheduled wave
U
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com