Total search result: 201 (5 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
hep U |
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
one for one U |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
 |
 |
off limits U |
اماکن ممنوعه برای نظامیان |
 |
 |
civil military relations U |
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر |
 |
 |
fetches U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
fetched U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
fetch U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
sienna U |
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود |
 |
 |
capital expenditure U |
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود |
 |
 |
pergameneous U |
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود |
 |
 |
esparto U |
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود |
 |
 |
mopping U |
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود |
 |
 |
fearnought U |
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود |
 |
 |
line drawing U |
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود |
 |
 |
line drawings U |
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود |
 |
 |
amulets U |
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود |
 |
 |
tallow U |
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود |
 |
 |
mop U |
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود |
 |
 |
mopped U |
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود |
 |
 |
tape line U |
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود |
 |
 |
mops U |
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود |
 |
 |
forrel U |
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود |
 |
 |
herbicides U |
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود |
 |
 |
forel U |
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود |
 |
 |
herbicide U |
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود |
 |
 |
pullicate U |
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود |
 |
 |
amulet U |
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود |
 |
 |
macroinstruction U |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
 |
 |
gimbals U |
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود |
 |
 |
palmyra U |
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود |
 |
 |
catgut U |
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود |
 |
 |
fumigant U |
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود |
 |
 |
language U |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
 |
 |
languages U |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
 |
 |
gimbal ring U |
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود |
 |
 |
marking ink U |
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود |
 |
 |
parcel paper U |
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود |
 |
 |
crocus cloth U |
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود |
 |
 |
burger U |
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود |
 |
 |
burgers U |
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود |
 |
 |
statements U |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
 |
 |
statement U |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
 |
 |
sennet U |
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود |
 |
 |
sennit U |
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود |
 |
 |
blueprint U |
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود |
 |
 |
blueprints U |
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود |
 |
 |
rule [on something] U |
دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی |
 |
 |
operation U |
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند |
 |
 |
huddled U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
cp U |
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل |
 |
 |
huddling U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
huddles U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
huddle U |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
 |
 |
lanyard U |
واکسیل نظامیان |
 |
 |
lanyards U |
واکسیل نظامیان |
 |
 |
campoo U |
اردوگاه نظامیان |
 |
 |
stratocracy U |
حکومت نظامیان |
 |
 |
disables U |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
 |
 |
disable U |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
 |
 |
machined U |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
 |
 |
machines U |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
 |
 |
undo U |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
 |
 |
directory U |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
 |
 |
shifted U |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
 |
 |
directories U |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
 |
 |
undoes U |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
 |
 |
shifts U |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
 |
 |
MDs U |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
 |
 |
nothing to the right U |
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست |
 |
 |
MD U |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
 |
 |
disabling U |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
 |
 |
machine U |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
 |
 |
shift U |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
 |
 |
stations U |
توقفگاه نظامیان وامثال ان |
 |
 |
militarize U |
نظامیان رامسلط کردن |
 |
 |
stationed U |
توقفگاه نظامیان وامثال ان |
 |
 |
station U |
توقفگاه نظامیان وامثال ان |
 |
 |
linings U |
به خط شدن نظامیان لایی |
 |
 |
lining U |
به خط شدن نظامیان لایی |
 |
 |
fetched U |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
 |
 |
executed U |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
 |
 |
prompt U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
prompted U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
fetches U |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
 |
 |
directories U |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
executing U |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
 |
 |
prompts U |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
 |
 |
fetch U |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
 |
 |
executes U |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
 |
 |
directory U |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
mkdir U |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
execute U |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
 |
 |
directory U |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
setting up U |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
 |
 |
sequences U |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
 |
 |
IAR U |
ثباتی در CPU که حاوی محل دستور بعدی برای پردازش است |
 |
 |
sequence U |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
 |
 |
set U |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
 |
 |
pitches U |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
 |
 |
mode U |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
 |
 |
modes U |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
 |
 |
pitch U |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
 |
 |
directories U |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
 |
 |
sets U |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
 |
 |
internment camp U |
بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان |
 |
 |
fetch U |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
 |
 |
kilos U |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
 |
 |
fetched U |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
 |
 |
automatics U |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
 |
 |
automatic U |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
 |
 |
kilo U |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
 |
 |
fetches U |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
 |
 |
venire facias tot matrons U |
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است |
 |
 |
home front U |
عملیات غیر نظامیان وشخصی ها در زمان جنگ |
 |
 |
directive U |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
 |
 |
CD U |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
 |
 |
CDs U |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
 |
 |
macro U |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |
 |
 |
tabulation U |
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود |
 |
 |
stepping U |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
 |
 |
step U |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
 |
 |
directives U |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
 |
 |
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U |
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید. |
 |
 |
else rule U |
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود |
 |
 |
logo U |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند |
 |
 |
separator U |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
 |
 |
modifiers U |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
 |
 |
skip U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
skipped U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
skips U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
 |
 |
modifier U |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
 |
 |
actual address U |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
 |
 |
pipe U |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
 |
 |
piped U |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
 |
 |
basic U |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
 |
 |
basics U |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
 |
 |
GOSUB U |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
 |
 |
prefix U |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
 |
 |
effective U |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
 |
 |
prefixes U |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
 |
 |
ATD U |
دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند |
 |
 |
branches U |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
 |
 |
branch U |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
 |
 |
device U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
devices U |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
 |
 |
letter U |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
 |
 |
exits U |
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی |
 |
 |
exit U |
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی |
 |
 |
letters U |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
 |
 |
log U |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
 |
 |
logs U |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
 |
 |
jump instruction U |
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه |
 |
 |
discrimination instruction U |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
 |
 |
parting injuncyions U |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
 |
 |
metronomes U |
بکارمیرود |
 |
 |
metronome U |
بکارمیرود |
 |
 |
civil censorship U |
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان |
 |
 |
complete U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
completed U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
completing U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
completes U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
do nothing instruction U |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
 |
 |
halts U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halt U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halted U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
pipelines U |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
 |
 |
pipeline U |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
 |
 |
blacktop U |
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود |
 |
 |
hyphen U |
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود |
 |
 |
corn popper U |
غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود |
 |
 |
hyphens U |
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود |
 |
 |
branches U |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
 |
 |
branch U |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
 |
 |
one plus one address U |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
 |
 |
keyword U |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
 |
 |
tick U |
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود |
 |
 |
ticks U |
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود |
 |
 |
corporale U |
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود |
 |
 |
flat boat U |
یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود |
 |
 |
basket weave pattern U |
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود |
 |
 |
ticked U |
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود |
 |
 |
wait state U |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
 |
 |
wait condition U |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
 |
 |
immediate U |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
 |
 |
ballast U |
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود |
 |
 |
law french U |
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود |
 |
 |
knick knack U |
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود |
 |
 |
kieselguhr U |
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود |
 |
 |
metonym U |
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود |
 |
 |
jacob's staff U |
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود |
 |
 |
ack U |
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود |
 |
 |
kino U |
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود |
 |
 |
sprag U |
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود |
 |
 |
noughts and crosses U |
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود |
 |
 |
forth U |
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود |
 |