English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
(not a) ghost of a chance <idiom> U حتی یک شانس کوچکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
odds U شانس
chance U شانس
fortune U شانس
fortunes U شانس
handsel U شانس
luck U شانس
chancing U شانس
chances U شانس
chanced U شانس
fortunate U خوش شانس
jinx U ادم بد شانس
jinx U شانس نیاوردن
jinxes U ادم بد شانس
jinxes U شانس نیاوردن
(not a) snowball's chance in hell <idiom> U بد شانس مطلق
unlucky girl U آدم بد شانس
unlucky fellow U آدم بد شانس
fall on feet <idiom> U شانس آوردن
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
fortuity U قضا وقدر شانس
speeds U حالت شانس خوب داشتن
casualism U اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
To hit a wining streak. U شانس آوردن ( درقمار وغیره )
speeding U حالت شانس خوب داشتن
speed U حالت شانس خوب داشتن
cook one's goose <idiom> U شانس کسی رااز اوگرفتن
Fortunately I wasnt hurt. U شانس آوردم . طوریم نشد
caculated risk <idiom> U شانس زیاد برای موفقیت
lose touch with <idiom> U از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
I dont have an earthly chance. U کمترین شانس راروی زمین ندارم
new deal <idiom> U تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر
green thumbed U کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
help any one . U برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
not to have a prayer of achieving something U کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
spoiler U تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
smallness U کوچکی
exiguity U کوچکی
tininess U کوچکی
littleness U کوچکی
pettiness U کوچکی
emigration U درون کوچکی
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time. U شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
epsilon U مقدار کوچکی از هر چیز
detail U بخش کوچکی از یک شرح
microcephalia U سر کوچکی جمجمه کوچک
overlaying U بخش کوچکی از برنامه
overlays U بخش کوچکی از برنامه
detailing U بخش کوچکی از یک شرح
overlay U بخش کوچکی از برنامه
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
cards U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
he has a small p in shimran U او ملک کوچکی درشمیران دارد
puniness U تازه کاری جوانی کوچکی
dolly U چرخ کوچکی شبیه قرقره
dollies U چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
vestry U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon U ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries U نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
doodads U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
flocculus U دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
doodad U مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
leprechaun U جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
salami technique U سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
lockets U قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket U قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
slab U گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
coppice wood U بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
slabs U گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
copsewood U بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
water level U سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
superscript U ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
vacuole U گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
bronchial tubes U برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
altar-niche U [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
undergrowth U بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
fescue U چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
gablet U [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
ligule U زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
rockoon U پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
vanity boxŠcaseŠor bag U قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
clipboard U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
kilderkin U چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
pin U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
junctions U جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction U جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
swagger cane U عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
pinning U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
lanternpinion U چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
pinned U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
handcar U چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
sachet U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude U نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
epicanthus U لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
anlage U اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
etna U فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
erases U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
erased U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
punch U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
control rocket U راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
pack U ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
packs U ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
microspacing U خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
loader U بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
erasing U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
middle ear U حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
tracking symbol U علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
erase U آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
platelet U صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
punches U قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
bed groins U بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
juke joint U رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cookies U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookie U فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ghetto U محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettoes U محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos U محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
hand-held U وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
joggling U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle U برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
buffer state U دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
air turbine starter U استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bead U بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
beads U بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
activity U چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities U چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com