Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
standby
U
حالت انتظار
standbys
U
حالت انتظار
wait state
U
حالت انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
prospect
U
انتظار
anticipation
U
انتظار
ready line
U
خط انتظار
expectancy
U
انتظار
expectantly
U
با انتظار
expectation
U
انتظار
expectations
U
انتظار
prospects
U
انتظار
prospected
U
انتظار
expectance
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
to look forward to
U
انتظار داشتن
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
in prospect
U
انتظار داشته
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
waiting list
U
لیست انتظار
wait state
U
وضعیت انتظار
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
ante-chamber
U
اتاق انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting lists
U
لیست انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
lobby
U
سالن انتظار
expectancy table
U
جدول انتظار
lobbied
U
سالن انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
inopinate
U
انتظار نداشته
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
wait time
U
زمان انتظار
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
aspiration level
U
سطح انتظار
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
anticipative
U
درحالت انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
half pay
U
حق انتظار خدمت
redezvous
U
محل انتظار
in prospective
U
انتظار داشته
ante-rooms
U
اطاق انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
waiting room
U
اطاق انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
reception room
U
اتاق انتظار
waiting-room
U
اتاق انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
expectative
U
مورد انتظار
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
expected price
U
قیمت مورد انتظار
expected value
U
ارزش مورد انتظار
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
a further 50 are in prospect
U
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr
U
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
disposition
U
حالت
manner
U
حالت
fettle
U
حالت
status
U
حالت
situation
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
postured
U
حالت
makes
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
state-
U
حالت
make
U
حالت
expressions
U
حالت
line condition
U
حالت خط
posture
U
حالت
if
U
حالت
expression
U
حالت
stated
U
حالت
condition
U
حالت
phase
U
حالت
phased
U
حالت
phases
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
queasiness
U
حالت قی
stance
U
حالت
stances
U
حالت
moods
U
حالت
stating
U
حالت
states
U
حالت
mood
U
حالت
self
U
حالت
tempered
U
حالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com