Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preventive war
U
جنگ پیشگیری کننده از جنگ اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prophylactic
U
پیشگیری کننده
premune
U
پیشگیری کننده
preclusive buying
U
خرید پیشگیری کننده
preemptive attack
U
تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
main amplifier
U
تقویت کننده اصلی
main regulator
U
تنظیم کننده محور اصلی
primary reciever
U
دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
maintenance
U
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
prophylaxis
U
پیشگیری
preventive medicine
U
طب پیشگیری
prophylaxis
U
طب پیشگیری
precaution
U
پیشگیری
precautions
U
پیشگیری
preemptive attack
U
تک پیشگیری
counter-measure
U
پیشگیری
counter-measures
U
پیشگیری
prevention
U
پیشگیری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
accident prevention
U
پیشگیری از حوادث
lead time
U
زمان پیشگیری
buffer zone
U
منطقه پیشگیری
repercussion
U
دفع یا پیشگیری
goby
U
طفره پیشگیری
buffer zones
U
منطقه پیشگیری
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
measure
U
اندازه اقدام پیشگیری
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
U
پیشگیری بهتر از درمانه.
lead angle
U
زاویه پیشگیری هدف
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
chronic dose
U
دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
force majeure
U
حادثه غیر قابل پیشگیری
lead
U
سیم واسطه زاویه پیشگیری
lateral tell
U
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
leads
U
سیم واسطه زاویه پیشگیری
bulk
U
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
lead pursuit
U
مسیر پیشگیری هواپیمای رهگیر مسیرپیشگیری هدف
windage
U
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
board of conciliation
U
هیاتی که برای پیشگیری وایجاد توافق بین کارگر وکارفرما انجام وفیفه میکند
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
Please allow for at least two weeks' notice
[to do something]
[for something]
[prior to something]
.
U
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
arch-
U
اصلی
arches
U
اصلی
radical
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
major
U
اصلی
germinal
U
اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
majoring
U
اصلی
aboriginals
U
اصلی
majored
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
primarily
U
اصلی
arch
U
اصلی
radicals
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
primary
U
اصلی
ingrown
U
اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com