Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Car no. 6 is leading.
U
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
to go on
U
جلوتر رفتن سلوک کردن
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
individualises
U
از دیگران جدا کردن
individualising
U
از دیگران جدا کردن
individualize
U
از دیگران جدا کردن
individualized
U
از دیگران جدا کردن
individualizing
U
از دیگران جدا کردن
individualised
U
از دیگران جدا کردن
individualizes
U
از دیگران جدا کردن
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
scapegoats
U
کسی راقربانی دیگران کردن
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
forrader
U
جلوتر
forrarder
U
جلوتر
farther
U
جلوتر
frontrunner
U
جلوتر
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
further
U
دوتر جلوتر
furthers
U
دوتر جلوتر
preengagement
U
کار جلوتر
previous
U
اسبقی جلوتر
furthering
U
دوتر جلوتر
furthered
U
دوتر جلوتر
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
pole position
U
جلوتر از همه در صف
[مسابقه]
sport
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
outdistancing
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistances
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistanced
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistance
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
up
U
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped
U
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping
U
جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
rest
U
دیگران
rests
U
دیگران
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
regard for others
U
ملاحظه دیگران
regard for others
U
رعایت دیگران
regard for others
U
واهمه از دیگران
What do the others say?
U
دیگران چه می گویند؟
aside
U
جدااز دیگران
regrad for others
U
ملاحظه دیگران
et al
U
مخفف و دیگران
asides
U
جدااز دیگران
waggling
U
حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
precede
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precedes
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
spoiler
U
محل عیش دیگران
dummies
U
الت دست دیگران
dummy
U
الت دست دیگران
breach
U
تجاوز به حقوق دیگران
prepotent
U
نیرومندتر از دیگران غالب
infringement on others rights
U
تخطی به حقوق دیگران
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
spoilsman
U
محل عیش دیگران
mind reader
U
کاشف افکار دیگران
vicarious saccifice
U
خودش به جای دیگران
an outrage upon justice
U
پایمال سازی حق دیگران
infringer
U
متخطی به حقوق دیگران
breached
U
تجاوز به حقوق دیگران
to pull the strings
U
دیگران را الت قراردادن
steal one's thunder
<idiom>
U
قاپیدن کلام دیگران
draw away
U
دیگران را پست سرگذاشتن
take after
<idiom>
U
مثل دیگران رفتارکردن
under one's belt
<idiom>
U
استفاده از تجارب دیگران
prevenance
U
توجه باحتیاجات دیگران
to live at the expense of society
U
بار دیگران شدن
mind reading
U
کشف افکار دیگران
one-upmanship
<idiom>
U
توانایی سر بودن از دیگران
breaches
U
تجاوز به حقوق دیگران
mind readers
U
کاشف افکار دیگران
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
to make an early start
U
زود حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
larrup
U
سنگین حرکت کردن
lug
U
سنگین حرکت کردن
lugged
U
سنگین حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
lugging
U
سنگین حرکت کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
zigzagged
U
حرکت زیگزاگی کردن
sneaked
U
دزدکی حرکت ه کردن
crawfish
U
به پشت حرکت کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
trances
U
باچالاکی حرکت کردن
trance
U
باچالاکی حرکت کردن
range
U
سیر و حرکت کردن
ranged
U
سیر و حرکت کردن
spiraling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
spiral
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
lazy
U
باکندی حرکت کردن
laziest
U
باکندی حرکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com