English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tote road U جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
provincial road U جاده محلی
pantry U شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries U شربت خانه مخصوص لوازم سفره
tramroad U جاده مخصوص تراموا وواگن برقی
server U کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
zero slot lan U شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
safety lock U قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
accessory U لوازم یدکی لوازم اضافی
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
divided highway [American E] U شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass U مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic U ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
localism U ایین محلی علاقه محلی
local procurement U تدارک محلی فراورده محلی
going U وضع جاده زمین جاده
service road U جاده کناری جاده سرویس
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
track clearer U جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
dixings U لوازم
fixing U لوازم
apparatus U لوازم
tackle U لوازم
fitting U لوازم
equipment U لوازم
needments U لوازم
tackled U لوازم
accessories U لوازم
fitments U لوازم
fittings U لوازم
furnishings U لوازم
fitment U لوازم
tackling U لوازم
tackles U لوازم
fixings U لوازم
equipments U لوازم
service U لوازم
estovers U لوازم
serviced U لوازم
tool tether U لوازم مورداحتیاج
throwing apparatus U لوازم پرتاب
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
photographic accessories U لوازم عکاسی
fire-irons U لوازم بخاری
travelling outfit U لوازم سفر
tackles U لوازم کار
photography U لوازم عکاسی
sanitary ware U لوازم بهداشتی
hairstyling accessories U لوازم آرایشمو
tackled U لوازم کار
rig U لوازم لباس
firing accessories U لوازم احتراق
camping equipment U لوازم مخصوصاردو
accessories U لوازم یدکی
accessory U لوازم یدکی
illuminating fixture U لوازم روشنایی
tackling U لوازم کار
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
fittings U لوازم ثابت
fittings U لوازم قایق
rigged U لوازم لباس
rigs U لوازم لباس
kits U بسته لوازم
bedding U لوازم تختواب
personal effects U لوازم شخصی
Home appliances U لوازم خانگی
accessory U لوازم فرعی
accessory U لوازم کمکی
outfit U لوازم فنی
outfits U لوازم فنی
kit U بسته لوازم
stationery U لوازم التحریر
paraphernalia U اسباب لوازم
tackle U لوازم کار
gear U اسباب لوازم
utensils U لوازم اشپزخانه
geared U اسباب لوازم
maintenance materials U لوازم تعمیرات
gears U اسباب لوازم
utensil U لوازم اشپزخانه
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
stationer U فروشنده لوازم التحریر
bathing things U لوازم شنا [حمام]
outfitter U فروشنده لوازم شکار
desk accessory U لوازم رومیزی یا روزمره
bathing clothes U لوازم شنا [حمام]
tableware U لوازم میز یا سفره
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
table ware U لوازم میز یا سفره
equipage U اسباب و لوازم جنگی
swimming things U لوازم شنا [حمام]
stationers U فروشنده لوازم التحریر
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
spares stock U موجودی لوازم یدکی
upholstery U اثاثه یا لوازم داخلی
dressing case U جعبه لوازم ارایش
drilling fixture U لوازم مته کاری
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
accessory box جعبه لوازم یدکی
accessory pouch کیسه کوچک لوازم
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
fire irons U لوازم پای بخاری
fixture U لوازم نصب کردنی
muniment U وسیله دفاع لوازم
outfitters U فروشنده لوازم شکار
drawing materials U لوازم نقشه کشی
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
duffel U لوازم واثاثه قابل حمل
dinner set U لوازم و فرف شام یا ناهار
toiletry U لوازم ارایش اسباب توالت
fixtures U لوازم برقی و لوله کشی
duffle U لوازم واثاثه قابل حمل
sanitate U دارای لوازم بهداشتی کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
manifest destiny U لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
mountings U لوازم نصب شده روی وسیله
stock in trade U لوازم وابزار کار فوت وفن
I expended all my capital on equipment. U تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
bedclothes U لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
tackles U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle U از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
accessory objects U لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
autochthonous U محلی
local line U خط محلی
occupation crossing U پل محلی
natives U محلی
native U محلی
autochthon U محلی
regional <adj.> U محلی
local <adj.> U محلی
regionally U محلی
parochial U محلی
topical U محلی
local U محلی
locals U محلی
residential U محلی
domestic U محلی
vernacular U محلی
sympatry U هم محلی
vernaculars U محلی
regional U محلی
dropped U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
kangoroo court U دادگاه محلی
legman U خبرنگار محلی
local area network U شبکه محلی
local authority U انجمن محلی
local government U حاکم محلی
local government U حکومت محلی
local file U فایل محلی
local enquiry U بازجویی محلی
local echo U پژواک محلی
local currency U پول محلی
local circuit U مدار محلی
local center U مرکز محلی
indigenous industries U صنایع محلی
civil time U ساعت محلی
local time U وقت محلی
provincialism U محلی اندیشی
domestic economy U اقتصاد محلی
ordinances U مقررات محلی
ordinance U مقررات محلی
patters U لهجه محلی
pattering U لهجه محلی
patter U لهجه محلی
costume U لباس محلی
dialect U زبان محلی
dialects U زبان محلی
costumes U لباس محلی
provincial U ولایتی محلی
territorial U محلی منطقهای
homebred U بازیگر محلی
homebrew U بازیگر محلی
local time U زمان محلی
place U در محلی گذاردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com