English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 246 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time U ثیر قرار میدهد
timed U ثیر قرار میدهد
times U ثیر قرار میدهد
factor U ثیر قرار میدهد
factors U ثیر قرار میدهد
switch U ثیر قرار میدهد
switched U ثیر قرار میدهد
switches U ثیر قرار میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
cut U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
sheet U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
balance U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balances U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
agenda U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد که قرار ملاقاتهای یک روز را ضبط کند
agendas U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد که قرار ملاقاتهای یک روز را ضبط کند
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
transaction U ثیر قرار میدهد.
packing U برنامهای که داده را در فضاهای ذخیره سازی کوچک قرار میدهد
port U وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
assignment U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignments U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bazer U سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
calendar program U ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
coordinate U مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
DD/D U نرم افزاری که لیستی از نوع و حالت دادههای پایگاه داده در اختیار قرار میدهد
flatbed U ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
staging light U چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
Other Matches
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
the garden provides food U میدهد
fibre over Etherenet U میدهد
readout U را میدهد
world U میدهد
worlds U میدهد
belly dancer U زنیکهرقصشکمانجام میدهد
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
point U نشان میدهد
periodical U که مرتب رخ میدهد
periodic U که مرتب رخ میدهد
creditor's bill U به ورثه میدهد
accorded U قرار
accords U قرار
accord U قرار
moonish U بی قرار
dictums U قرار
equanimity U قرار
accommodation U قرار
accommodations U قرار
concord U قرار
dictum U قرار
arrangment U قرار
rates U قرار
rate U قرار
swage U قرار
black smiths, top swage U قرار
at the rate of U از قرار
variable U بی قرار
arrangements U قرار
arrangement U قرار
stipulation U قرار
decisions U قرار
decision U قرار
variables U بی قرار
restless U بی قرار
writ U قرار
at U از قرار
writs U قرار
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
fast U کیلو baud میدهد
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
fasted U کیلو baud میدهد
voters U کسی که رای میدهد
voter U کسی که رای میدهد
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
gunner U بازیگری که کمترپاس میدهد
fasts U کیلو baud میدهد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
What does this mean? U این چه معنی میدهد؟
it gives off a bad odour U بوی بدی میدهد
it smells sour U بوی ترشیده میدهد
what is the thir everning U امشب چه نشان میدهد
fastest U کیلو baud میدهد
stymieing U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
make U قرار دادن
pack U قرار دادن
makes U قرار دادن
subcontract U قرار دادفرعی
subcontracted U قرار دادفرعی
subcontracting U قرار دادفرعی
permanent mold U قرار می گیرند
subcontracts U قرار دادفرعی
evidently U از قرار معلوم
stymie U قرار گرفتن
negotiatory U قرار دادی
marginal utility school U قرار داد
inquiet U بی قرار دل واپس
writ U قرار دادگاه
interlocutory decree U قرار اعدادی
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
posit U قرار دادن
writs U قرار دادگاه
individuate U تک قرار دادن
lodge U قرار دادن
new deal U قرار جدید
stand U قرار گرفتن
packs U قرار دادن
lodges U قرار دادن
lies U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
broken weather U هوای بی قرار
lodged U قرار دادن
underexpose U قرار دادن
locate U قرار دادن
parked U قرار دادن
parks U قرار دادن
arrest warrant U قرار توقیف
arrest warrants U قرار توقیف
locates U قرار دادن
placement U قرار دادن
locating U قرار دادن
placements U قرار دادن
park U قرار دادن
agreements U قرار قبول
setting up U قرار دادن
sets U قرار دادن
set U قرار دادن
located U قرار دادن
thus U از این قرار
setter U قرار دهنده
setters U قرار دهنده
accordingly U از همان قرار
fixity U قرار پایداری
resolution U قرار رای
resolutions U قرار رای
fidgeted U بی قرار بودن
fidget U بی قرار بودن
destination U را قرار می دهید
baffing wind U بادبی قرار
destinations U را قرار می دهید
trysts U قرار ملاقات
tryst U قرار ملاقات
stipulation U قرار داد
bit mapped screen U RA قرار گیرد
lay U قرار دادن
fidgeting U بی قرار بودن
fidgets U بی قرار بودن
agreed U قرار شده
settles U قرار دادن
settle U قرار دادن
agreement U قرار قبول
decree U قرار دادگاه
decreed U قرار دادگاه
decreeing U قرار دادگاه
decrees U قرار دادگاه
dating U قرار عشقی
encampment U قرار گاه
encampments U قرار گاه
lays U قرار دادن
to this effect U ازاین قرار
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it … U از قرار معلوم ...
arrangements U قول و قرار
arrangement U قول و قرار
put U قرار دادن
puts U قرار دادن
relative location U قرار دادن
superpose U قرار دادن
writ of attachment U قرار توقیف
writ of error U قرار تصحیحی
rows U قرار دادن
seemingly U از قرار معلوم
rowed U قرار دادن
row U قرار دادن
reportedly U به قرار مسموع
putting U قرار دادن
resolved that ...... U قرار بر این شد که
reposing upon U قرار گرفته بر
pre arrengement U قرار قبلی
date [appointment] U قرار ملاقات
pre arrangement U قرار قبلی
appointed day U قرار ملاقات
pousto U قرار گاه
appointment U قرار ملاقات
presumedly U از قرار معلوم
stand (someone) up <idiom> U به سر قرار نرفتن
positioner U قرار دهنده
upsilon U است وصدای u را در فرانسه میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
cock a doodle doo U نامی که بچه بخروس میدهد
circulating library U کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
compacts U روی دیسک فشرده را میدهد
compact U روی دیسک فشرده را میدهد
compacting U روی دیسک فشرده را میدهد
compacted U روی دیسک فشرده را میدهد
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
adapter U اجازه نصب در سوکت میدهد
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks U ماشینی که زمان را نشان میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
consulting U شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
lending libraries U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com