English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
figurine algebraic notation U ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
algebriac notation U ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
notation U ثبت حرکات شطرنج
notations U ثبت حرکات شطرنج
transposition U تبدیل حرکات شطرنج
sicilian attack U حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
algebraist U جبری
necess U جبری
predestinarian U جبری
algebraic U جبری
algebraical U جبری
deterministic U جبری
algebraic language U زبان جبری
algebriac notation U نمادگذاری جبری
algebric sum U جمع جبری
predestination U فلسفه جبری
algebraic value U مقدار جبری
determinism U فلسفه جبری
transcendental U غیر جبری
inertia U قوه جبری ناکاری
analytic U قابل حل بطریق جبری
algebraic structure U ساختار جبری [ریاضی]
analytical U قابل حل بطریق جبری
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
algebraic hierarchy parenthese U پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
for love or money <idiom> U به هر شکلی
monotropy U تک شکلی
trimorphism U سه شکلی
trimorphous U سه شکلی
isodimorphism U هم دو شکلی
distortion U کج شکلی
unification U یک شکلی
formlessness U بی شکلی
deformation U بد شکلی
informity U بی شکلی
distortions U کج شکلی
dimorphism U دو شکلی
conformity U هم شکلی
amorphism U بی شکلی
triform U سه شکلی
unification U یگانگی یک شکلی
form utility U مطلوبیت شکلی
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
procedural law U قانون شکلی
figural openness U گشودگی شکلی
judgment on technicalities U حکم شکلی
multiform U چند شکلی
judgment on procedural matters U حکم شکلی
trimorph U سه شکلی سه وجهی
allotriomorphism U چند شکلی
(the) size of it <idiom> U به شکلی که است
deformation U دگر شکلی
allotropy U چند شکلی
allotropism U چند شکلی
isodimorphism U تقارن دو شکلی
figural aftereffect U رد حسی شکلی
modal dispersion U شکلی از پراکندگی پالس ها
crystal allotropy U چند شکلی بلور
triskelion U شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
triskele U شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
baluster-side U [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
guard cell U یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
isodimorphism U تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
charts U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
quincunx U شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
What does he look like? U او [مرد] چه شکلی به نظر می آید؟ [شکل ظاهری]
foreshortening U نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
chart U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
streamlining U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
charted U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
charting U شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamlines U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
movements U حرکات
trommel U غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
humeral veil U پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
play marking U حرکات تهاجمی
motion analysis U تحلیل حرکات
pump U حرکات فریبنده
peristalsis U حرکات حلقوی
voluntary exercise U حرکات اختیاری
compulsory freestyle U حرکات اجباری
prescribed exercise U حرکات اجباری
movements U حرکات یکانها
pumped U حرکات فریبنده
pumps U حرکات فریبنده
calisthenics U حرکات سوئدی
retrograde movement U حرکات به عقب
school figures U حرکات اسب
compulsory U حرکات اجباری
rings U حرکات دارحلقه
gestures U حرکات بیانگر
tactical movement U حرکات تاکتیکی
optional U حرکات اختیاری
puerilism U حرکات کودکانه
calisthenics U حرکات نرمشی
cadences U موزونی حرکات
air movements U حرکات هوایی
cadence U موزونی حرکات
eye movements U حرکات چشم
eurythmics U تناسب حرکات
surged U حرکات افقی اب دریا
lunes U حرکات جنون امیز
circulation control U مدار کنترل حرکات
surges U حرکات افقی اب دریا
maneuvering board U تابلوی حرکات ناوها
composite attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
mass of maneuver U سنگینی حرکات یکان
compound attack U حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
music of the spheres U اهنگ حرکات افلاک
lip key [دستگاه ثبت حرکات لب]
lateral and sway bracing U حرکات جانبی و نوسانی
surge U حرکات افقی اب دریا
disporting U حرکات نشاط انگیزکردن
air register U تنظیم حرکات هوایی
rapid eye movements U حرکات سریع چشم
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
road movement U حرکات روی جاده
gestural U متضمن حرکات واشارات
position of attention U حرکات و احترامات نظامی
aerobatic U حرکات آکروباتی با هواپیما
disports U حرکات نشاط انگیزکردن
by-play U حرکات یا مکالمات فرعی
disport U حرکات نشاط انگیزکردن
disported U حرکات نشاط انگیزکردن
air movement section U قسمت حرکات هوایی
eurythmics U حرکات بدنی موزون
appeasement gestures U حرکات صلح جویانه
adiadokinesis U زوال حرکات تناوبی
eurhythmics U حرکات بدنی موزون
piaffe U نمایش حرکات یورتمهای
girlishness U حرکات یا حالات دخترانه
charts U شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
dentil-band U [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
chart U شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
charted U شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting U شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
cardiography U ثبت حرکات وضربان قلب
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
air control ship U ناو کنترل حرکات هوایی
pattern U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
tic U حرکات غیر ارادی اندامها
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
tics U حرکات غیر ارادی اندامها
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
percentage U نسبت حرکات موفقیت امیز
percentages U نسبت حرکات موفقیت امیز
patterns U گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
theatrical gestures U حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
by-play U حرکات یا مکالمات کنار صحنه
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
fortuitous event U حادثه جبری حادثه تصادفی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
score U گرم کردن اسب ثبت حرکات
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
scored U گرم کردن اسب ثبت حرکات
scores U گرم کردن اسب ثبت حرکات
lipreading U فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
pinning combination U مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
paragraph three U هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
myocardiograph U اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
vertical diagraph U شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
streaked U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
streaks U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
lindy U رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
streak U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking U یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
combination shot U ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
beau geste U حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
kymograph U دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
dressage U حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
acrostolium U [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
calibrated U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrating U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrate U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates U تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
programs U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com