English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To interrupt someone. To butt in. U تو حرف کسی دویدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
break in U درمیان صحبت کسی دویدن
break-in U درمیان صحبت کسی دویدن
break-ins U درمیان صحبت کسی دویدن
leap U جستن دویدن
leaped U جستن دویدن
leaps U جستن دویدن
sprint U با حداکثر سرعت دویدن
sprinted U با حداکثر سرعت دویدن
sprints U با حداکثر سرعت دویدن
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
go U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
goes U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
break U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks U حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
run U دویدن
runs U دویدن
race U دویدن
raced U دویدن
races U دویدن
scuttle U بسرعت دویدن
scuttled U بسرعت دویدن
scuttles U بسرعت دویدن
scuttling U بسرعت دویدن
false start U دویدن قبل ازصدای تپانچه
false starts U دویدن قبل ازصدای تپانچه
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
double U دویدن
doubled U دویدن
doubled up U دویدن
jog U اهسته دویدن
jog U دویدن بصورت یورتمه
jogged U اهسته دویدن
jogged U دویدن بصورت یورتمه
jogging U اهسته دویدن
jogging U دویدن بصورت یورتمه
jogs U اهسته دویدن
jogs U دویدن بصورت یورتمه
curl U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curls U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
circle U دویدن در مسیر منحنی
circled U دویدن در مسیر منحنی
circles U دویدن در مسیر منحنی
circling U دویدن در مسیر منحنی
track U مسابقه دویدن
tracked U مسابقه دویدن
tracks U مسابقه دویدن
slant U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants U بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
outrun U در دویدن جلوافتادن
outrunning U در دویدن جلوافتادن
outruns U در دویدن جلوافتادن
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
arresting system runout U محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
base running U دویدن بسوی پایگاه
buttonhook U نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
cursorial U مستعد دویدن
departure end U انتهای محوطه دویدن هواپیما
dinger U دویدن به پایگاه اصلی
drag bunt U ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
even time U دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
footrace U مسابقه دویدن
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
he fell to the ground U دویدن اغازکردبزمین افتاد
leg bye U امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
long wind U طاقت زیاد دویدن
outkick U تندتر از رقیب دویدن
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
rerun U عمل دوباره دویدن
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
roil U دنبال هم دویدن
roll out U دویدن هواپیما روی باند
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
run way U محوطه دویدن هواپیما
running with the ball U با توپ دویدن
runout U محوطه دویدن
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
stop and go U پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
to overrun oneself U از دویدن زیاد خود را خسته کردن
Other Matches
Running <adj.> U دویدن
to run through U دویدن
winder U دویدن سریع
to bolt U با سرعت دویدن
trig U تر وتمیز دویدن
run for it <idiom> U به ضرب دویدن
re-runs U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
on the go <idiom> U مشغول دویدن
re-ran U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
to start U شروع کردن به دویدن
to break into a run U شروع کردن به دویدن
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
to take a run-up U با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
to ran a person hard U کسیرا ازپشت سردنبال کردن درست پشت سرکسی دویدن
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
triple option U بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com