English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
In a quarrel they do not distribute sweetmeat. <proverb> U توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
They fight like cat and dog . U باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> U کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility U دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system U سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> U برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
MMU U مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
night brawler U شب دعوا کن
strife U دعوا
dustup U دعوا
contested U رقابت دعوا
quarrelled U دعوا ستیزه
champerty U شرکت در دعوا
squealed U دعوا نزاع
he has nostomach for the fight U سر دعوا ندارد
squeals U دعوا نزاع
quiteclaim U ترک دعوا
contest U رقابت دعوا
contesting U رقابت دعوا
contests U رقابت دعوا
quarrel U دعوا ستیزه
quarrels U دعوا ستیزه
squeal U دعوا نزاع
To be itching fo r a fight . To be on the war path. U سر دعوا داشتن
wrangler U دعوا کننده
imparlance U تعویق دعوا
discord U دعوا نزاع
quarreled U دعوا ستیزه
quarreling U دعوا ستیزه
action U اقامهء دعوا
disclamation U ترک دعوا
dust-ups U جنگ و دعوا
callet U دعوا و غوغا
dust-up U جنگ و دعوا
bust-up U دعوا-مشاجره
cat-and-dog <adj.> U پر جنگ و دعوا
actions U اقامهء دعوا
quarrelling U دعوا ستیزه
to quarrel with somebody <idiom> U با کسی دعوا کردن
debatable ground U زمین یامرزمورد دعوا
kick up a row U دعوا راه انداختن
to instigate an argument U دعوا راه انداختن
brabble U مشاجره کردن دعوا
rivals U طرف مقابل دعوا
rivalling U طرف مقابل دعوا
rivalled U طرف مقابل دعوا
rivaling U طرف مقابل دعوا
rival U طرف مقابل دعوا
rivaled U طرف مقابل دعوا
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
to instigate an argument U تحریک به دعوا کردن
companding U دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
jarred U دعوا و نزاع طنین انداختن
jar U دعوا و نزاع طنین انداختن
jars U دعوا و نزاع طنین انداختن
To settle upon a price during a dispute. <proverb> U میان دعوا نرخ طى کردن .
disclaim U ترک دعوا کردن نسبت به
disclaimed U ترک دعوا کردن نسبت به
disclaims U ترک دعوا کردن نسبت به
disclaiming U ترک دعوا کردن نسبت به
cut both ways <idiom> U به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
to stir [things] up U دعوا راه انداختن [اصطلاح روزمره]
to live like cat and dog U دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
have a bone to pick U بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
the nature of the case U ماهیت دعوا یا موضوع خوش خویی
interplead U پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
he warned them to obey U اطاعت کنند
they mingle their tears U با هم گریه می کنند
PRI U پشتیبانی کنند
he is well spoken of U از او تعریف می کنند
oppugn U مبارزه کردن با دعوا کردن
My feet hurt. U پاهایم درد می کنند.
they make much noise U خیلی صدا می کنند
they make much noise U زیاد شلوق می کنند
i hear him complain U میشنوم که شکایت می کنند
Murray code U - بیت استفاده می کنند
daisy chain U سومین را و... فراخوانی می کنند
the trumpets blows U شیپورها صدا می کنند
they dispute about nothing U درسرهیچ نزاع می کنند
had it trans ted U بدهید ترجمه کنند
compatible U با هم درست کار می کنند
charnel house U مردگان راتوده می کنند
screen coordinator U هماهنگ کنند پوشش دریایی
fire support coordinator U هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
Those who agree,raise their hands. U موافقین دستهایشان رابلند کنند
knife board U میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
the iron interest U کسانی که در اهن کار می کنند
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
fillister U رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
they went to r. themselves U رفتند که نامه نویسی کنند
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
They act after their kind. جنس خود رفتار می کنند.
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
pontoons U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
koumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
mouse U که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
oast U کورهای که رازک را دران خشک می کنند
tightrope U طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
combatable U قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
mud sill U پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
ccd U که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
The story goes that … U آورده اند که (چنین روایت کنند )…
mountain dew U ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
meat safe U قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
musette U اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
mealing table U صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
nogging U اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
saw doctor U ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
oleomargarine U کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
collaret U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
tightropes U طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
She is the talk of the town . U همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
numerical U داده ذخیره شده کار می کنند
mouses U که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
combination U مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
Birds of a feather flock together . <proverb> U پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
human machine interface U حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
pontoon U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
fleas i. doges and cats U کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
Providence watches over him. U از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
carriage U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
boat people U پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
oatcake U کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
functional U مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
huck aback U حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
mutton chop U دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
carriages U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
database U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
rissole U کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
rissoles U کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
message U اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages U اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
corporal oath U سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
qualifying shares U سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
kirmess U جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
kago U تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
pentarch U یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
This car is assembled in Iran. U این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
generations U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
lachryma christi U باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
manil hemp U کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
generation U کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
pond life جانوران بی مهره [که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
These trees deprive the house of light . U این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
guild hall U عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
picalilli U ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
candle ends U باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
accross the slope system U شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
protonotary apostoloc U یکی از 21 تن متران هایی که فرمان پاپ را ثبت می کنند
symmetry ink U مرکبی که اثران در روی کاغذتنهاوقتی نمودارمیشودکه ان کاغذراگرم کنند
Atari ST U و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
command sponsored dependent U بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
resurection pie U کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
analogues U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
He was engrossed in conversation . U فوتبالیستها دارند قبل از بازی خودرا گرم می کنند
fritter U کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
fritters U کلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنند
gates U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialed U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialing U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initialled U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
analogue U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
analogues U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
analogue U خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
Olympic Games U مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
initialling U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com