English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
affronter U توهین کننده
defamer U توهین کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offence U توهین
offenses U توهین
offense,etc U توهین
disgraces U توهین
disgraced U توهین
disgrace U توهین
insulted U توهین
insult U توهین
vituperation U توهین
snash U توهین
aspersion U توهین
flout U توهین
flouted U توهین
flouting U توهین
flouts U توهین
defamation U توهین
contumely U توهین
indignity U توهین
indignities U توهین
libeled U توهین
libel U توهین
libelling U توهین
insultation U توهین
libelled U توهین
libels U توهین
libeling U توهین
humiliatingly U توهین امیز
libel U توهین کردن به
blasphemy U توهین به مقدسات
blasphemies U توهین به مقدسات
disparagement U توهین بی اعتباری
to give offences to U توهین کردن
libeled U توهین کردن به
affrontive U توهین امیز
insulting U توهین امیز
defamatory U توهین امیز
aspersive U توهین امیز
libeling U توهین کردن به
disgracing U توهین امیز
humiliating U توهین امیز
insolence U توهین غرور
humiliatory U توهین امیز
libels U توهین کردن به
offense U اهانت توهین
sacrilege U توهین به مقدسات
libelled U توهین کردن به
insultingly U توهین کنان
libelling U توهین کردن به
no offences was meant U توهین نبود
offenses U اهانت توهین
offence U اهانت توهین
bespatter U توهین کردن
insulted U توهین کردن به
insult U توهین کردن به
insulted U دشنام توهین کردن
an unwarranted insult U توهین ناروایا بی جهت
abusive U بدزبان توهین امیز
fay U شوخی توهین امیزکردن
affronts U اشکارا توهین کردن
affronting U اشکارا توهین کردن
affront آشکارا توهین کردن
pratfall U امر توهین امیز
wite U توهین سرزنش کردن
insult U دشنام توهین کردن
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
self abuse U استمناء با دست توهین بنفس
that insult U این توهین اوراسخت ازرده کرد
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
viyuperate U توهین کردن سرزنش کردن
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
squelcher U له کننده
spurner U رد کننده
squasher U له کننده
refuser U رد کننده
commulator U یک سو کننده
ear-splitting U کر کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com