Total search result: 301 (15 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
ingot production U |
تولید شمش |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
induce U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induced U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induces U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
inducing U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
half U |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
 |
 |
alternator U |
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور |
 |
 |
alternators U |
دستگاه تولید برق متناوب الترناتور |
 |
 |
direct objects U |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
 |
 |
direct objects U |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
 |
 |
indirect objects U |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
 |
 |
indirect objects U |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
 |
 |
object U |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
 |
 |
object U |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
 |
 |
objected U |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
 |
 |
objected U |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
 |
 |
objecting U |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
 |
 |
objecting U |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
 |
 |
objects U |
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است |
 |
 |
objects U |
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند |
 |
 |
matrix U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrix U |
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند |
 |
 |
matrixes U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrixes U |
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند |
 |
 |
sound U |
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند |
 |
 |
sounded U |
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند |
 |
 |
soundest U |
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند |
 |
 |
sounds U |
کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند |
 |
 |
join U |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
 |
 |
join U |
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع |
 |
 |
joined U |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
 |
 |
joined U |
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع |
 |
 |
joins U |
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید |
 |
 |
joins U |
ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع |
 |
 |
voice U |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
 |
 |
voice U |
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است |
 |
 |
voice U |
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان |
 |
 |
voices U |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
 |
 |
voices U |
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است |
 |
 |
voices U |
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان |
 |
 |
voicing U |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
 |
 |
voicing U |
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است |
 |
 |
voicing U |
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان |
 |
 |
hard U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
harder U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
hardest U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
crack U |
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن |
 |
 |
cracks U |
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن |
 |
 |
offset U |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
 |
 |
offsetting U |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
 |
 |
number U |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
 |
 |
numbers U |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
 |
 |
integrated U |
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است |
 |
 |
machine U |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
 |
 |
machined U |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
 |
 |
machines U |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
 |
 |
desktop U |
متن و جدول تولید شده و طراحی شده روی صفحه نمایش کامپیوتر شخصی |
 |
 |
throughput U |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
 |
 |
logic U |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
 |
 |
supplied U |
تولید کردن |
 |
 |
supply U |
تولید کردن |
 |
 |
supplying U |
تولید کردن |
 |
 |
generator U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
generator U |
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند |
 |
 |
generator U |
وسیله تولید الکتریسیته |
 |
 |
generators U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
generators U |
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند |
 |
 |
generators U |
وسیله تولید الکتریسیته |
 |
 |
central U |
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود |
 |
 |
monitor U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
monitored U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
monitors U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
component U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
components U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
effective U |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
 |
 |
flexible U |
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید |
 |
 |
circuit U |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
 |
 |
circuits U |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
 |
 |
generate U |
تولید کردن احداث کردن |
 |
 |
generate U |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
 |
 |
generate U |
تولید کردن |
 |
 |
generate U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
generate U |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
 |
 |
generate U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generated U |
تولید کردن احداث کردن |
 |
 |
generated U |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
 |
 |
generated U |
تولید کردن |
 |
 |
generated U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
generated U |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
 |
 |
generated U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generates U |
تولید کردن احداث کردن |
 |
 |
generates U |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
 |
 |
generates U |
تولید کردن |
 |
 |
generates U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
generates U |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
 |
 |
generates U |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
 |
 |
generating U |
تولید کردن احداث کردن |
 |
 |
generating U |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
 |
 |
generating U |
تولید کردن |
 |
 |
generating U |
تولید شده توسط کامپیوتر |
 |
 |
generating U |
محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است |
 |
Other Matches |
|
 |
capacity cost U |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
 |
 |
pilot line operation U |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
 |
 |
embryophyte U |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
 |
 |
producer's goods U |
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند |
 |
 |
second U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconding U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconds U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
seconded U |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
 |
 |
euler theorem U |
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد |
 |
 |
production overheads U |
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید |
 |
 |
increasing cost industry U |
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود |
 |
 |
planar U |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
 |
 |
cost fraction U |
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات |
 |
 |
derived demand U |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
 |
 |
declassified cost U |
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد |
 |
 |
oem U |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
 |
 |
acceleration principle U |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
 |
 |
spermary U |
غده تولید کننده منی محل تولید منی |
 |
 |
families U |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
 |
 |
family U |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
 |
 |
mixed capitalism U |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
 |
 |
full U |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
fullest U |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
 |
 |
gnp gap U |
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه |
 |
 |
producers burden of tax U |
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات |
 |
 |
manufacture U |
تولید |
 |
 |
fabrication U |
تولید |
 |
 |
manufactured U |
تولید |
 |
 |
generations U |
تولید |
 |
 |
progeniture U |
تولید |
 |
 |
manufactures U |
تولید |
 |
 |
production rule U |
تولید |
 |
 |
productions U |
تولید |
 |
 |
production technique U |
فن تولید |
 |
 |
production U |
تولید |
 |
 |
assembly U |
تولید |
 |
 |
outputs U |
تولید |
 |
 |
assembly line U |
خط تولید |
 |
 |
production line U |
خط تولید |
 |
 |
production lines U |
خط تولید |
 |
 |
output U |
تولید |
 |
 |
total product U |
تولید کل |
 |
 |
low productivity U |
تولید کم |
 |
 |
assembly lines U |
خط تولید |
 |
 |
aggregate output U |
تولید کل |
 |
 |
generation U |
تولید |
 |
 |
product U |
تولید |
 |
 |
products U |
تولید |
 |
 |
articulation U |
تولید |
 |
 |
turn out U |
تولید |
 |
 |
genesis U |
تولید |
 |
 |
total output U |
تولید کل |
 |
 |
production U |
تولید دستهای |
 |
 |
productive U |
تولید کننده |
 |
 |
marginal output U |
تولید نهائی |
 |
 |
fetch up U |
تولید کردن |
 |
 |
production U |
تولید کردن |
 |
 |
manufacturing cost U |
هزینه تولید |
 |
 |
labor intensive production U |
تولید کاربر |
 |
 |
generations U |
تولید کردن |
 |
 |
generating tool U |
ابزار تولید |
 |
 |
generations U |
تولید نیرو |
 |
 |
full production U |
تولید در حداکثرفرفیت |
 |
 |
full production U |
تولید کامل |
 |
 |
flow of production U |
گردش تولید |
 |
 |
food production U |
تولید غذا |
 |
 |
procreation U |
تولید مثل |
 |
 |
forces of production U |
نیروهای تولید |
 |
 |
generation U |
تولید کردن |
 |
 |
flow of production U |
جریان تولید |
 |
 |
gas making U |
تولید گاز |
 |
 |
production U |
تولید محصول |
 |
 |
ingenerate U |
تولید کردن |
 |
 |
incendiarism U |
تولید حریق |
 |
 |
inbreed U |
تولید کردن |
 |
 |
homogenesis U |
تولید مثل |
 |
 |
home country U |
محل تولید |
 |
 |
generation of oscillations U |
تولید نوسان |
 |
 |
generation of current U |
تولید جریان |
 |
 |
generable U |
قابل تولید |
 |
 |
gas generation U |
تولید گاز |
 |
 |
generation U |
تولید نیرو |
 |
 |
begets U |
تولید کردن |
 |
 |
begotten U |
تولید کرده |
 |
 |
reproductions U |
تولید مجدد |
 |
 |
reproductions U |
تولید دوباره |
 |
 |
agents of production U |
عوامل تولید |
 |
 |
factors of production U |
عوامل تولید |
 |
 |
production factors U |
عوامل تولید |
 |
 |
aggradation of permafrost U |
تولید شبنم |
 |
 |
aggradation of permafrost U |
تولید مه شبنم |
 |
 |
raises U |
تولید کردن |
 |
 |
raise U |
تولید کردن |
 |
 |
aggregate production function U |
تابع تولید کل |
 |
 |
beeps U |
تولید صدا |
 |
 |
beeping U |
تولید صدا |
 |
 |
beeped U |
تولید صدا |
 |
 |
beep U |
تولید صدا |
 |
 |
reproductions U |
تولید مثل |
 |
 |
reproduction U |
تولید دوباره |
 |
 |
manufacturer U |
تولید کننده |
 |
 |
manufacturers U |
تولید کننده |
 |
 |
producer U |
تولید کننده |
 |
 |
sparking U |
تولید جرقه |
 |
 |
producers U |
تولید کننده |
 |
 |
mass-production U |
تولید انبوه |
 |
 |
productivity U |
قابلیت تولید |
 |
 |
reproduction U |
تولید مثل |
 |
 |
reproduction U |
تولید مجدد |
 |
 |
average product U |
تولید متوسط |
 |
 |
begat U |
تولید کردن |
 |
 |
branches of production U |
شاخههای تولید |
 |
 |
produces U |
تولید کردن |
 |
 |
produced U |
تولید کردن |
 |
 |
produce U |
تولید کردن |
 |
 |
factor of production U |
عامل تولید |
 |
 |
productions U |
تولید دستهای |
 |
 |
factory production U |
تولید کارخانهای |
 |
 |
productions U |
تولید محصول |
 |
 |
energy production U |
تولید نیرو |
 |
 |
energy production U |
تولید انرژی |
 |
 |
branches of production U |
رشتههای تولید |
 |
 |
bring forward U |
تولید کردن |
 |
 |
calorification U |
تولید حرارت |
 |
 |
capital intensive technique U |
فن تولید سرمایه بر |
 |
 |
carcinogenesis U |
تولید سرطان |
 |
 |
chylification U |
تولید کیلوس |
 |
 |
begetting U |
تولید کردن |
 |
 |
beget U |
تولید کردن |
 |
 |
procreating U |
تولید کردن |
 |
 |
procreates U |
تولید کردن |
 |
 |
procreated U |
تولید کردن |
 |
 |
procreate U |
تولید کردن |
 |
 |
chymification U |
تولید کیموس |
 |
 |
cost of production U |
هزینه تولید |
 |
 |
elasticity of production U |
کشش تولید |
 |
 |
jamming U |
تولید پارازیت |
 |
 |
productions U |
تولید کردن |
 |
 |
pilot production U |
تولید نمونه |
 |
 |
production programme U |
برنامه تولید |
 |
 |
production routine U |
روال تولید |
 |
 |
production account U |
حساب تولید |
 |
 |
production capacity U |
فرفیت تولید |
 |
 |
production coefficient U |
ضریب تولید |
 |
 |
production control U |
کنترل تولید |
 |
 |
production cost U |
هزینه تولید |
 |
 |
production efficiency U |
کارائی تولید |
 |
 |
production efficiency U |
کارائی در تولید |
 |
 |
production engineer U |
مهندس تولید |
 |
 |
production facility U |
سهولت تولید |
 |
 |
production frontier U |
مرز تولید |
 |
 |
production program U |
برنامه تولید |
 |
 |
potential output U |
تولید بالقوه |
 |
 |
power of production U |
نیروی تولید |
 |
 |
manufactures U |
تولید کردن |
 |
 |
manufactured U |
تولید کردن |
 |
 |
manufacture U |
تولید کردن |
 |
 |
producible U |
قابل تولید |
 |
 |
production index U |
شاخص تولید |
 |
 |
production management U |
مدیریت تولید |
 |
 |
production method U |
روش تولید |
 |
 |
production part U |
بخش تولید |
 |
 |
production period U |
دوره تولید |
 |
 |
production process U |
فرایند تولید |
 |
 |
production process U |
جریان تولید |
 |
 |
production function U |
تابع تولید |
 |
 |
production gap U |
شکاف تولید |
 |
 |
surplus production U |
مازاد تولید |
 |
 |
surplus production U |
فزونی تولید |
 |
 |
system generation U |
تولید سیستم |
 |
 |
the procreative instinct U |
غریزه تولید |
 |
 |
turn out U |
تولید کردن |
 |
 |
underproduction U |
تولید ناکافی |
 |
 |
volume of production U |
حجم تولید |
 |
 |
surplus production U |
تولید اضافی |
 |
 |
suppuration U |
تولید جراحت |
 |
 |
scale of production U |
مقیاس تولید |
 |
 |
production time U |
زمان تولید |
 |
 |
productive capacity U |
فرفیت تولید |
 |
 |
progenitive U |
تولید کننده |
 |
 |
pyogenesis U |
تولید چرک |
 |
 |
rate of output U |
نرخ تولید |
 |
 |
rate of output U |
میزان تولید |
 |
 |
regeneracy U |
تولید مجدد |
 |
 |
relations of production U |
رابطه تولید |
 |
 |
reporduce U |
تولید مجدد |
 |
 |
report generation U |
تولید گزارش |
 |
 |
put out <idiom> U |
تولید کردن |
 |
 |
reproductivity U |
استعداد تولید |
 |
 |
period of production U |
دوره تولید |
 |
 |
neogenesis U |
تولید جدید |
 |
 |
output rate U |
نرخ تولید |
 |
 |
output variability U |
تغییرات تولید |
 |
 |
means of production U |
ابزار تولید |
 |
 |
regenerating U |
تولید مجدد |
 |
 |
mass production U |
تولید انبوه |
 |
 |
mass production U |
تولید ماشینی |
 |
 |
regenerates U |
تولید مجدد |
 |
 |
regenerated U |
تولید مجدد |
 |
 |
fabrics U |
محصول تولید |
 |